کد خبر : 10294
تاریخ انتشار : 3 ژوئن 2014 - 21:32
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 2,208 بازدید

سومین عامل قتل دوجوان ورامینی هم دستگیرشد

نفر سوم عامل قتل دوجوان ورامینی شب دوشنبه دستگیرشد . سرهنگ قدرت اله دالوند درگفت و گوبا هومیان نیوز با بیان این که متاسفانه سه نفر در کوهدشت با به قتل رساندن دوجوان ورامینی مرتکب عملی غیرانسانی شده بودند ، گفت : مردم کوهدشت انسان های قانونمند ، شریف و مهمان نوازی هستند و با […]

نفر سوم عامل قتل دوجوان ورامینی شب دوشنبه دستگیرشد .

سرهنگ قدرت اله دالوند درگفت و گوبا هومیان نیوز با بیان این که متاسفانه سه نفر در کوهدشت با به قتل رساندن دوجوان ورامینی مرتکب عملی غیرانسانی شده بودند ، گفت : مردم کوهدشت انسان های قانونمند ، شریف و مهمان نوازی هستند و با انتقاد از این جنایت هولناک و پی گیری موضوع ، نفرت خود را از اعمال غیرقانونی و غیرانسانی اعلام کردند . رئیس پلیس آگاهی فرماندهی انتظامی لرستان ادامه داد . درپی دستگیری دونفر از عاملین اصلی این قتل ، خوشبختانه با تلاش و پیگیری های شبانه روزی ، پلیس آگاهی لرستان موفق شد درکوتاه ترین زمان ممکن نفر سوم را نیز در یکی از شهرک های کرج به دام اندازد.

سرهنگ دالوند بیان داشت‌:با اعتراف این سه نفر پرونده ی این قتل بسته شده و قاتلان برای کار تحقیقات در یکی از زندان های خرم آباد به سرمی برند . وی اظهارداشت : قاتلان دراسرع وقت به مقامات قضایی کوهدشت تحویل داده می شوند تا به اشد مجازات برسند.

دیدگاه ها

کیوان در گفته :

درو بر هومیان نیوز بخاطر اطلاع رسانی سریع

[پاسخ]

امیرهوشنگ گراوند در گفته :

انسان وقتی چنین خیرهای فجیع و دلخراشی می بیند و می شنود از خاستگاه خود خجل می شود . اما ببینید و بشنوید خاطره شیرینی را که یک نفر شمالی از گذر و حضورش در شهرستان کوهدشت برایم تعریف کرد. سال 86 جهت عمل پیوند سلول هلی بنیادی در بیمارستان سینای تهران بستری بودم و یک نفر شمالی هم هم تخت ام. ایشان یک روز گفتند کجائی هستم گفتم از حوالی شهرستان کوهدشت لرستان. خوشحال از این خبر نشست به نقل خاطره اش : یک شب با ابواب جمعی خانواده ناجارن توی شهرستان کوهدشت توقف کردیم و در یکی از میدان های آن چادر زدیم و زیر چادر نشسته بودیم که یک آقائی که کمی پایش دچار لنگش بود با سلام و علیک نزدیک شد و پرسید اینجا چرا چادر زده اید و داستان را گفتیم که ماشین امان مشکل پیدا کرده و این که شهرتان هتل ندارد و مجبور شدیم همینجا چادر بزنیم. شمالیه گفت طرف تا جریان را برایش تعریف کردیم بلافاصله تعارف زد و گفت اینجا امن نیست و باید جمع کنید و بیاید خونه ما. گفت آقاهه که نام خانوادگی اش نادری بود ( تا گفت نادری گفتم آقای بهرام نادری را می گوئی؟ گفت بله ! گفتم از پیش از انقلاب می شناسم خوب ! ) ما را به هر شکلی بود واداشت برد خونه اش و آنجا با صمیمیت فوق العاده از ما پذیرائی کرد و هیچی کم نگذاشت و برای این که به ما بیشتر خوش بگذرد و با او خودمانی بشویم و احساس راحتی کنیم برداشت و داشته های خصوصی اش را وسط ریخت و ما به تماشا و ورانداز کردن آنها و این که فلان چیزت چه چیز جالب و قشنگی ست و … که تا این را گفتیم آن را کادو پیچ کرد و در نهایت شگفتی و تعجب ما که نمی شود و گران قیمت است و نمی پذزیم و چه و چه آن را بدون دریافت وجهی هدیه کرد و به ما داد … که ذوق زده از شنیدن چنین خاطره ای من هم به بازگوئی خاطره ها و شنیده هایم از خانواده محترم نادری و فرزند عیار مردشان جناب بهرام نادری پرداختم چرا که آدمی از دیدن و شنیدن چنین داسنانهای واقعی سر شوق می آید و لذت می برد و خودبخود سرمشق و الگوی انسانی می گیرد. حالا وقتی این دو اتفاق را که هر دو در کوهدشت رخ داده کنار هم می گذارم که یکی کادوی چند میلیونی به یک نفر شمالی و مهمان ناشناس اش بدون هیچ عوضی هدیه می دهد و خانواده ای دیگر بچه هایش به خاطر چند مشت پول ناقابل دو نفر جوان را با خونسردی تمام سلاخی و آش و لاش می کنند می گذارم درمیمانم چگونه و کدام یک این دو تصویر را در قاب نگاهم بزرگ و پر رنگ کنم ! نمی شود یکی را دید و دیگری را نادیده گرفت. دیدن یکی و نادیدن دیگری شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت و شرمساریست. دیدن همزمان این دو تصویر ناسازه در شهری کوچک به ما این پیام را می رساند که باید هنوز بسازیم تا ناسازه ای بر جای نماند. درود به خانواده محترم نادری که کاری نادری کرد و اسم شهرمان را خوب در کرد و من اینجا با اجازه اشان جریان آن را نقل کردم تا مگر سرمشق خوبی برای دیگران شود و شاهد تکرار فجایعی چنان خونین بر پیکر زخمی شهر و دیارمان نباشیم .

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

درود بر شما پرسنل نیروی انتظامی ما انتظار داریم شدیداً با افراد شرور و چاقو کش که روزانه چندین نفر را در شهرهای مختلف استان لت و پار کرده و روانه ی بیمارستان میکنند نیز برخورد شود.
امنیت امنیت امنیت امنیت …

[پاسخ]

بهرامه دیگه

[پاسخ]

مجتبی مهرزادی در گفته :

حدود بیست هفت سال پیش به کوهدشت رفتم قسمت شده یک نهار مهمان این بزرگ مرد بشوم یعنی بهرام عزیز واقعا همیشه از بزرگی اخوان نادری می گویم بعد ار حدود بیست هشت سال واقعا بزرگ مرد همیشه بزرگ خاندان هستش یا علی

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :