ايزد گياه، نويد دهندهی نوروز
محمدحسین آزادبخت: مثلث سه عنصر گياه، حيوان و انسان از ديرباز تاكنون همواره اركان اصلي نگهدارندهي زندگي و هستي بودهاند. هرگاه يكي از اين عناصر به هر دليل از اهميت لازم برخوردار نبوده است، اركان ديگر به هم ريخته و حيات و زندگي با مشكلات بزرگي مواجه شده است. نگرانيهاي هزاران سالهي بشر براي […]
محمدحسین آزادبخت:
مثلث سه عنصر گياه، حيوان و انسان از ديرباز تاكنون همواره اركان اصلي نگهدارندهي زندگي و هستي بودهاند. هرگاه يكي از اين عناصر به هر دليل از اهميت لازم برخوردار نبوده است، اركان ديگر به هم ريخته و حيات و زندگي با مشكلات بزرگي مواجه شده است. نگرانيهاي هزاران سالهي بشر براي دستيابي مناسب به اين سه عنصر حياتي منشأ شكلگيري باورها، اعتقادات، مراسم و آيينهاي فراواني بوده است. اگر به اسطورهها و فرهنگ اقوام و ملتهاي مختلف توجه شود، صدها ايزدان به صدها روايت از سه عنصر گياه، حيوان و انسان حفاظت ميكردهاند و نگهبانان اين سه عنصر تلقي ميشدهاند تا همانگونه كه انسانها آرزو داشتهاند، حيات و هستي را پررونق و با بركت برپاي بدارند.
آيين عيد نوروز يكي از بارزترين آيينهاي باستاني بشر است كه بهعنوان ميراثي معنوي بسياري از باورها و اعتقادات را به خدمت گرفته است تا در پاسداشت از رويش و زايش، حيات و زندگي را بر پايههاي سه عنصر گياه، حيوان و انسان گرامي بدارد. يكي از پيشقراولاني كه فرارسيدن نوروز را درگاهشمار زاگرسنشينان بشارت ميدهد، ايزد گياه(تموز) است. تموز در دو هنگامه از گاهشمار سال و ماه و در اوج شكستن گرماي تابستان و برودت زمستان جايگاه ويژهاي دارد. در چهلوپنجمين روز تابستان كه همهي گياهان خشكيده ميشوند و دانههاي رسيده به سياهي ميگرايند و همهي حيوانات از زايش بازميمانند، تموز ميميردد و به زيرزمين ميرود. در هنگامهاي ديگر و در چهلو پنجمين روز زمستان، هنگامي كه لكلكهاي مهاجر بازميگردند، تموز دزدانه شروع به نفسكشيدن ميكند. از دميدن نفسهاي تموز آبهاي جاري در رودخانهها گرم ميشود. سپس تموز آشكارا نفس ميكشد و به حيات دوباره بازميگردد. نفسهاي آشكار تموز همهي يخها را ذوب ميكند و كلهباد وزيدن آغاز ميكند تا رستاخيز بهار را بشارت دهد.
دكتر احمد ضابطي جهرمي در فصل سوم كتاب (پژوهشهايي از شناخت هنر ايران) كه به ايزدان گياهي در اساطير ايران و ملل باستان پرداخته چنين مينويسد: «در اساطير بينالنهرين ايزد بركت بخشندهاي به نام دموزي يا تموز مي شناسيم كه به گياهان و جانوران بركت و رشد ميدهد. دموزي هر سال در آغاز تابستان كشته ميشود و به جهان مردگان ميرود. همزمان با مرگ او همهي گياهان و جانوران نيز ميميرند يا پژمرده ميشوند. حيات از بين ميرود و توليدمثل متوقف ميشود. هنگامي كه چنين وضع مصيبت باري پيش ميآيد، ديگر ايزدان دوباره، دموزي را از جهان مردگان باز ميگردانند و او را با الههي آب اينانا (بعدها ايشتر) ازدواج ميكند و دوباره حيات رونق مييابد، گياهان از زير زمين ميرويند و جانوران ميزايند.»
در اين كتاب باز به ايزد گياهي به نام ادوني يا اندونيس در سرزمينهاي كنعان و يونان اشاره ميشود كه شخصيتي همانند دموزي يا تموز دارد: «هنگامي كه ادونيس كشته ميشود، در مراسم مرگش شاخههاي درخت مورد حمل ميكنند و در سال مرگ او سبزه سبز ميكنند كه يادآور سبزه سبز كردن عيد نوروز ايرانيان است. در پايان اين مدت كه ادونيس دوباره زنده ميَشود، هر يك از اين سبزهها كه بهتر رشد كرده بود، آن سبزه را در آن سال پيشتر ميكاشتند. بعد از روز سيزدهم كه در ايران امروز به نام سيزدهبدر برگزار ميشود سبزه را به آب مياندازند يا از خانه بيرون ميبرند، درست همين مراسم را براي ادونيس به جاي ميآورند و اين نشان ميدهد كه سنت نوروز ايرانيان بسيار قدمت دارد.»
منبع: سیمره