کد خبر : 22439
تاریخ انتشار : 31 اکتبر 2015 - 21:02
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 5,277 بازدید

تاثیر قصه بر رفتار کودکان

  حدیث نازاریان: قصه ناب ترین و خالص ترین بخش ادبیات است،چرا که فرد را به دورانی پیش از پیدایش تفاسیر و تعابیر امروزی می برد . قصه­ ها شادند،­ سرگرم کننده­ اند­­،­­نمایشی­ اند­ ­­اما فراتر از همه معرفت را به شکلی دلپذیر منتقل می­کنند.­تقریبا همه ­ی این قصه ها به بایگانی نهانی قلب انسان […]

IMG_1082

 

حدیث نازاریان:

قصه ناب ترین و خالص ترین بخش ادبیات است،چرا که فرد را به دورانی پیش از پیدایش تفاسیر و تعابیر امروزی می برد . قصه­ ها شادند،­ سرگرم کننده­ اند­­،­­نمایشی­ اند­ ­­اما فراتر از همه معرفت را به شکلی دلپذیر منتقل می­کنند.­تقریبا همه ­ی این قصه ها به بایگانی نهانی قلب انسان تعلق دارند،­نام سراینده­ شان از یاد رفته،­­اما پیامش هنوز وجود دارد.بگذارید با طلسمی چهار کلمه ­ای،­از میان سنت ­ها و افسانه ­های قاره ­ها بگذریم.­چهار کلمه ­ای که در کودکی شنید ه­ایم و هرگز از یاد نخواهیم برد،­یکی بود،­یکی نبود…..

شاید نخستین قصه،­قصه آدم و حوا باشد که با فریب شیطان از بهشت خدا رانده شدند.شاید حضرت آدم به عنوان اولین قصه گو،­بارها قصه رانده شدن خویش را از بهشت را برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عبرت بگیرند و فریب نخورند.­هرچه باشد قصه اززمانی متولد شده است که انسان به وجود آمده و تا زمانی که انسان هست،قصه هم خواهد بود.­علاقه به قصه را خداوند در نهاد انسان نهاده است،­زیرا خداوندی که از زیر و بم آفریده خود دقیقا آگاه است،­در تمام کتاب­های آسمانی به زبان قصه سخن گفته است.اهمیت زبان قصه در آخرین معجزه حضرت حق تا بدانجاست که حضرت علی (ع)،­گاه در فرموده­ های خویش قرآن را تمام قصه خوانده اند. به عبارت دیگر،­یکی از رویکردهای مهم کتاب­های مقدس انجیل و قرآن برای آموزش شیوه­ های درست زندگی و کشف حقایق استفاده از استعاره­ ها،­حکایت ­ها و قصه ­های اقوام و مردمان مختلف است.

به همین دلیل همواره یکی از عمده­ ترین و رایج­ترین راه ­های انتقال تجربه و سرگرمی،­قصه گویی و گوش سپردن به قصه ­ها بوده است. مردان و زنان خردمند در روستاها قرن­ها از تمثیل و قصه استفاده کرده ­اند تا به سوالی پاسخ گویند یا موضوع پیچیده ­ای را توضیح دهند.این بخشی از فرهنگ شفاهی بود و سالمندان با قصه گفتن می­توانستند خرد و حکمت خود را در اختیار دیگران بگذارند .قصه ­های آن­ها از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است .قصه یا داستان به نوشته ­ای گفته می­شود که فکر نویسنده­ ی آن در قالب حکایتی به خواننده عرضه می­شود،­ خواه داستان جنبه ­ی تخیلی و غیر واقعی داشته باشد خواه واقعیات زندگی با جامه­ ی تخیل مزین شده ،­ قصه ابزار بسیار مناسبی برای کمک به رشد کودک است که در صورت غفلت،­ ضربه­ های جبران ناپذیری از این راه متوجه کودک خواهد شد. کودکان با شنیدن قصه­ های نامناسب،­ جوانانی بی­ اراده،­ ترسو و ضعیف النفس خواهند شد.­ در مقابل قصه­ های مناسب می­توانند افرادی مسئول،­ شجاع و با اراده پرورش دهند.­ قصه می­تواند به

ایجاد تغییراتی در نگرش نسبت به خود منجر شود؛ زیرا آگاهی نسبت به تجربه­ های خوشایند و ناخوشایند دیگران، ­باعث رهایی از درد و رنج و افزایش امید می­شود.­ در دنیای پست مدرن قصه و داستان فضای آزادی برای عمل کردن به حساب می­ آیند؛ به همان سادگی که داستان فرصتی برای ابتکار عمل دوباره فراهم می­آورد، قصه­ گو نکاتی را در می ­یابد که در تجربه ­های شخصی او، در پیوند داستانش با داستان­های دیگران و نیز در پیوند داستانش با داستان ­های بزرگتری از فرهنگ و انسانیت ریشه دارد، درک اینکه همه ما شخصیت­ هایی در داستان یکدیگر هستیم و این داستان­ها ما را در عمل پیش می­برند

قصه­ گویی هنر گوش دادن را تقویت می­کند و چنانچه قصه ­ای که برای کودکان نقل می­شود ارزش شنیدن داشته باشد، ­آنان مشتاق یادگیری کلیدهایی می­شوند که نمادها برای آن­ها می ­گشایند و معنا می­کنند.­ کودک کاملاً با شخصیت­ها و حوادث مستقل قصه همراه می­شود و آن­ها را با دیگر موقعیت­های زندگی روزمره خود همسان می­پندارد.­ شنیدن قصه امکان تصویرسازی را برای کودک فراهم می­سازد.­ کودک با شنیدن قصه،­ صحنه­ ها، اعمال و شخصیت­ های آن را خلق می­کند و این توانایی بر رشد شناختی و اجتماعی کودک تاثیرمثبتی دارد در میان فیلسوفان باستان، افلاطون نخستین اندیشمندی است که بر اهمیت قصه برای کودکان  و نوجوانان در کتاب مشهور خود̎  جمهوری̎  تاکید کرده است.

رویکرد­های داستانی در روان­شناسی تاکنون بر چند محور زیر متمرکز بوده­ اند:

۱ – استفاده از قصه به مثابه یک فن درمانی در روان درمانی فردی و خانوادگی

۲ – استفاده از قصه در جایگاه ابزار تشخیصی

۳ – استفاده از قصه در حکم روشی برای پرورش توانایی­ های کودکان

بر همین اساس، ­نوشته حاضر قصه­ گویی را به عنوان روشی برای درمان مشکلات رفتاری کودکان مد نظر قرار داده است.

 

ناخن جویدن

ناخن جویدن عادتی است که بسیاری از بچه ها دارند و گاهی اوقات تا آخر عمر ادامه می یابد. در اغلب موارد، ناخن جویدن ، واکنشی است در مقابل تنش. در مواقع تنش زا ،هم بچه ها و هم بزرگسالان دستشان را به دهانشان می برند یا به صورت خود دست می زنند. این واکنش به یاد آورنده ی پستان مادر و ارتباط آن با احساس آرامش و امنیت است. ناخن جویدن یکی از رفتارهای ” دست به دهانی ” است که انسان را آرام می سازد. ممکن است کودک در مدرسه یا حتی به خاطر واقعه ی خاصی مثلا جشن تولدی که در پیش است، یا احساس کمرویی در جمع افراد نا آشنا،نگران و مضطرب باشد.

وقتی بچه ها مشکلی را به شکلی منفی ابراز می کنند، والدین بایستی صبور باشند. وظیفه ی شما به عنوان والدین این است که اطمینان حاصل کنید که استعدادهای بالقوه ی فرزندتان به حداکثر شکوفایی خود می رسند. اگر گیاهی آنطور که باید و شاید رشد نکند، باغبان آن را به خاطر ماهیت بدش سرزنش نمی کند. باغبان به خوبی می داند که چیزی در محیط وجود دارد که مانع رشد مناسب گیاه شده است. بنابراین ، لازم است زمانی که با چنین مشکلات رفتاری مواجه می شویم قابلیت سازندگی خود را به یاد بیاوریم.

۱

 

قصه خرگوش کوچولو

روزی روزگاری ، باغی بود با گل ها و گیاهان زیبا. باغبان از کار و زحمتی که در باغ کشیده بود، خشنود و راضی بود. گیاهان باغ قشنگ بودند  و همه نوع رنگ و شکلی در آنها دیده می شد. برگ ها و شاخه ها به شکل طبیعی خود بودند. باغبان می دانست که چه موقع باید شاخه های کوچک خشکیده را بچیند. او آنها را هر هفته با یک قیچی باغبانی می چید تا ظاهر گیاهان هم سالم و بی نقص باشد.

روزی خرگوش کوچولویی با دندان های بلند سفید به باغ آمد. خرگوش کوچولو خیلی کوچک بود و چیزی درباره ی باغبانی نمی دانست. نمی دانست که باید گل ها و گیاهان را به حال خودشان بگذارد تا درست رشد کنند. می دانید، او هنوز کوچکتر از آن بود که بداند بعضی از گیاهان را نباید گاز زد. بنابراین شروع کرد به گاز زدن و جویدن اولین شاخه ای که دید. ملچ ملوچ، ملچ ملوچ . جویدن برگ ها و شاخه ها به او احساس خوبی می داد. همین که یکی از گل ها را می جوید به سراغ دیگری می رفت. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ . دست کم ده ردیف از گیاهان باغ را جوید.

روز بعد، باغبان از خانه بیرون آمد تا برود و باغ را ببیند. باغبان همیشه خوشحال بود ، زیرا باغ و گیاهان قشنگش را دوست می داشت. هر روز به آنها نگاه می کرد. آنها را تمیز نگه می داشت و می شست. این کار برای سالم و زیبا نگه داشتن گل ها لازم بود. علاوه بر این ، می دانست که هر کس به دیدن باغ بیاید ، مثل او از دیدن گیاهان زیبا لذت خواهد برد.

اما آن روز، وقتی که باغبان به داخل باغ قدم گذاشت ، ناراحت شد چون دید که کسی هر ده تا ردیف گیاهان را جویده و خورده است. نوک آنها خیلی کوتاه شده بود و ظاهر گل ها و سبزه ها را زشت و ناقص کرده بود. وقتی که بازدید کنندگان هم برای دیدن گل ها به باغ امدند خیلی ناراحت شدند. آنها آمده بودند تا گیاهان زیبا را ببینند ، اما همه گیاهان زشت و جویده شده بودند.

خرگوش کوچولو که همان اطراف بود متوجه شد که باغبان خوشحال نیست. رفت و در کنار او نشست و پرسید :” چرا ناراحتی؟ ” باغبان گفت : ” یک نفر گیاهان زیبای مرا جویده است.”

خرگوش کوچولو سرش را پایین انداخت و به آهستگی گفت : ” متاسفم آقای باغبان. من بودم که گیاهان شما را جویدم.”

باغبان با ناراحتی گفت :” اما آنها گل های زیبایی بودند. نگاه کن حالا چقدر زشت شده اند.” خرگوش کوچولو به نوک گیاهان آن ده ردیف نگاه کرد و دید که دیگر زیبا به نظر نمی رسند. خرگوش کوچولو گفت : ” متاسفم آقای باغبان. بعضی وقت ها نمی توانم جلوی خودم را بگیرم. حتما باید چیزی را بجوم و این ده ردیف گیاهان باغ دم دستم هستند. چکار می توانم بکنم ؟ “

باغبان بلند شد و خرگوش کوچولو را به گوشه ای از باغ برد و گفت : “نگاه کن، من این گوشه ی باغ هویج کاشته ام. هر وقت احساس کردی دلت می خواهد چیزی را گاز بزنی و بجوی، می توانی این هویج ها را بجوی.” خرگوش کوچولو سرش را تکان داد. باغبان گفت : ” اما آن گیاهان را به حال خودشان بگذار تا رشد کنند.”

خرگوش کوچولو گفت : ” آیا می توانم برای آن سبزی های بیچاره ای که جویده ام کاری بکنم؟.” باغبان لبخندی زد و گفت : ” بله می توانی.تو می توانی مراقب آن ده ردیف گیاه باشی و هر وقت به اندازه کافی بزرگ شدند به من بگویی تا آنها را با قیچی باغبانی بچینم و مرتب کنم. تو به من نشانشان می دهی و من آنها را می چینم. بعدها که کمی بزرگتر شدی به تو یاد می دهم چگونه خودت این کار را انجام بدهی.”

خرگوش کوچولو خیلی هیجان زده شد و باغبان را در آغوش گرفت. باغبان لبخندی زد و یک هویج آبدار به او داد. خرگوش کوچولو از باغبان تشکر کرد و با دندان های سفید بزرگش گاز بزرگی به هویج زد. ملچ ملوچ ، ملچ ملوچ.

دیدگاه ها

بهروز پیری در گفته :

عرض سلام و ادب
کوتاه و مختصر اگر بخواهم بگویم اینست که اگر ما در ساختار و زندگی اجتماعی دچار مشکلات فراوانی هستیم,بدون شک ریشه اصلی آن را باید در سنین پایه افراد جستجو کرد که شما به زیبایی در قالب این یاداشت به آن اشاره ای داشتید.
اما در تائید و تکمیل بیان شما باید گفت که در قرآن سوره ای هست به نام یوسف که نام دیگر آن (احسن القصص)(بهترین یا زیباترین قصه ها) میباشد ودوم اینکه فردوسی بزرگ این حکیم توانا در قالب داستان چه تاثیرات ژرف و عمیقی بر اندیشه ایرانیان خودباخته آن زمان نهاد تا جایی که ……….
بنده به عنوان یک علاقمند و دوستار نویسندگی نه نویسنده عاجزانه از تمامی کسانی که در این زمینه تخصص دارند خواهشمندم که با پرداختن به موضوعاتی اینچنین در فکر دادن آگاهی به جامعه و اجتماع باشند
در پایان از شما خانم نازاریان به سبب پرداختن به چنین موضوع با اهمیتی به نوبه خود تقدیر و تشکر مینمایم

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ دوشنبه 2 نوامبر , 2015 12:08 ق.ظ:

سلام وسپاس از دقت نظرتان

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

خیلی خوب بود موفق وسربلند باشید

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ جمعه 6 نوامبر , 2015 9:17 ب.ظ:

سپاسگزارم

[پاسخ]

محمدی وفایی در گفته :

سلام علیکم
امام علی(ع)
قلب کودک، چونان زمین خالی است که هر بذری را در آن بریزید رشد خواهد کرد.»
وقصه های ناب بذری با برکت خواهند بود.
احسن بر شما

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ شنبه 7 نوامبر , 2015 9:53 ب.ظ:

سلام و سپاس از نظر شما جناب محمدی

[پاسخ]

فردین گراوند در گفته :

سپاس از خانم نازاریان همکار ارجمندم موفق باشید

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ شنبه 7 نوامبر , 2015 9:53 ب.ظ:

سپاسگزارم جناب گراوند مانا باشید

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

خيلي خوب بود ؛ كاش يك دوره كلاس ميتونستيد براي علاقه مندان عرصه قصه كودك برگزار كنيد امكانش هست؟

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ دوشنبه 7 مارس , 2016 12:59 ق.ظ:

باسلام .انشالله درخرداد ماه با همکاری دانشگاه نوآوران یک کارگاه قصه گویی برگزار خواهدشد واز طریق همین سایت اطلاع رسانی خواهیم کرد

[پاسخ]

یک دوست در گفته :

با سلام و سپاس؛
متأسفانه این مقاله چیزی جز تکه برداری از چند مقالۀ مشابه نیست. یک گشت کوتاه در اینترنت نشان خواهد داد که چرا برخی از نویسندگان ما و از جمله همین خانم محترم به جای مطالعه و تحقیق و تقبل رنج نوشتن، کارشان کپی پیست مطالب دیگران است.
متأسفم که حقوق مالکیت فردی اثار و حقوق معنوی مؤلفان و پدید آورندگان متون در این شهر و منطقه اینقدر بی در و پیکر است. اگر اشتباه می کنم، لطفاً نویسندۀ محترم در پاسخ به این پیام از خودش و مالکیت معنوی مقاله اش دفاع کند. تا من نیز همین جا ثابت کنم که جمله جمله ی این مقاله مال دیگران است. این گوی و این میدان!

[پاسخ]

بهار پاسخ در تاريخ چهارشنبه 23 دسامبر , 2015 10:42 ق.ظ:

شما خیلی ادای باسوادا رو در نیار
اصل اینه که این خانوم زحمت کشیدن و برای استفاده مردم نجیب کوهدشت
در سایتهای محلی مطلبشون رو منتشر کردن
شما هم بفرما کپی پیست بنمایید

[پاسخ]

حدیث نازاریان پاسخ در تاريخ شنبه 16 ژانویه , 2016 5:11 ب.ظ:

سلام جناب یا خانم ای دوست

مطلبی که مطالعه فرمودید بخشی از پایان نامه ام بود که در انجا خط به خط منابع ذکر شده بودند

سپاس از دقت نظرتان

[پاسخ]

همشهری در گفته :

موفق و سر بلند باشی .

[پاسخ]

بسیار موضوع آموزنده ایی بود .قطعا ً سنین پایه مسیر زندگی یک فرد را مشخص میکند .شکل گیری افکار وشخصیت افراد در سنین پایه است وتوجه به آن کاملا حیاتی ومفید است .

[پاسخ]

میثم منصوری ازکوهنانی در گفته :

متاسفم برای کسی که خود رایک دوست معرفی میکند اما نطق کلامش بمانند دشمن قسم خورده میماند،شما که ادعای گوی ومیدان میکنید چرا خود را معرفی نکرده اید که ما دانشمند عصرمان را بشناسیم،مطالب برای خواهان آن بسیار پرمحتوا وآموزنده است،حالا اینکه مطالب برگرفته از چه منابعی است زیاد مهم نیست.باتشکر از نگارنده وسایت وزین هومیان.

[پاسخ]

خسروي در گفته :

خيلي عالي بود خواهر عزيز

[پاسخ]

سامان در گفته :

سلام وعرض ادب .خیلی عالی بودانشالله ک موفق باشی.ودرضمن اونی ک ادعای باسوادبودن رو داره داداش یاخواهرعزیزکدراین مکان بعنوان یک دوست تشریف داری توهم وجودشو داشته باش کپی کن ومطالبتواراءه بده یا پایانامه ای ک نداریی.شماعده ای هستیدفقط بلدید حرف بزنید. ازهرجای پایانامشو جمع کرده ک زحمت کشیده ک جمع آوریش کرده. وازاین مطمئنم هرشخصی ک مطالب پایان نامشواراءه میده درهمچین جاهای دیگه احتیاج ب اینجورحرفا نیست چون ازپایانامش مطمئنه .

[پاسخ]

.......... در گفته :

باسلام مطالب خوبی بودولی اگربنده رامتهم نکنیدمیگویم که اکثرمطالب سایت همیان که دوستان اسم خودشان رالوح زرینی پای ان میدانندکپی پیس است کپی پیس خوبه ولی چون وقت برای مطالعه کمه کاش مطالب پرمحتوارودراولویت قراربدید این خانم هم زحمت کشیدن ولی ای کاش ادای ادمهای باسوادرودرنیاریم بنده خودم ارشدروانشناسی دارم ودست به قلم هم هستم تاحدودی ومطالب پرمحتوا رواز …..تشخیص میدم ای کاش به حرفهایی که میزنیم درزندگی روزمره کمی عمل کنیم

[پاسخ]

مهدی پاسخ در تاريخ چهارشنبه 21 سپتامبر , 2016 10:50 ب.ظ:

دوست عزیز شما اگه به قول خودتون اهل قلم و نوشتن بودید در وحله اول کپی پیست رو کپی پیس ذکر نمی کردید، در وحله دوم خانم نازاریان خودشون ذکر کردن که این متن برگرفته از متن پایان نامه شونه، لازم به تحصیل در مقطع ارشد نیست در سایر مقاطع تحصیلی هم با طریقه نوشتن پایان نامه آشنا هستن و میدونن که خط به خطش باید با ذکر رفرنس و فکت علمی باشه، جناب کارشناس ارشد روانشناسی ، در ضمن شمایی که به قول خودتون ادعای کپی پیس بودن دارید مطالب کپی شده را با ذکر رفرنس نام ببرید تا دیگران هم آگاه بشن، هر چند با اندک آگاهی میشه تشخیص داد ادبیات شما با ادبیات نویسنده متن نوشته شده توسط اسم مستعار یک دوست شباهت عجیبی دارد، شاید به اشتراکات روانی دو نفر بر می گردد

[پاسخ]

ناشناس پاسخ در تاريخ پنج‌شنبه 27 اکتبر , 2016 1:05 ق.ظ:

اولا فکرنمیکنم شمااهل مطالعه مطالب ادبی باشید چون ازنوع ادب وشخصیتتون معلومه ثانیا اشتباه تایپی بوده وثالثا خوشحالم که بادوستمون هم عقیده ام ورابعا اگرخواستید باهم یه مناظره داشته باشیم تاسطح سوادوادب و …معلوم بشه

[پاسخ]

.......... در گفته :

ضمناتمامی مطالب بالا درکانال رسمی روانشناسی کودک توی تلگرام موجوده نکته به نکته اگرخواستیدعضوبشیدهمین کانالوبزنیدخیلی مفیده

[پاسخ]

داریوش گراوند در گفته :

سلام برشماخانم نازاریان انصافاعالی بودامیدوارم دراین مسیرادامه دهید

[پاسخ]

فرهنگی در گفته :

عای بود موفق باشید

[پاسخ]

فرهنگی در گفته :

عالی بود موفق باشید

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

خوب بود موفق باشید

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

اگرهم بی ادبی خدمت دوستان شده عذر میخوام

[پاسخ]

حجت عدولی در گفته :

دست درد نکند ملچ ملچ

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

سلام قصه های جالبی نوشتید تبریک میگم متهم چند داستان کوتاه نوشتم میشه خواهش کنم بفرماییدچطوری میتونم براتون بفرستم بخونید و نظرتون رو بدید آدرس ایمیل من اینه
grfbayat@gmail .com
ممنون غلامرضا فتاحی بیات اراک

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :