کد خبر : 28761
تاریخ انتشار : 11 اکتبر 2016 - 13:11
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 222 بازدید

درباره خشونت کلامی

شهرام شرفی: بارها برایمان پیش آمده است که در خانواده یا بیرون از خانواده که آن‌را حوزه‌ی عمومی‌ می‌نامند، نمی‌توانیم در گفت‌وگوهایمان روند گفت‌وگو را ادامه بدهیم و به سرعت به سوی خشونت کلامی می‌رویم. مثلاً بارها دیده‌ایم و شاید گریبانگیر خودمان هم شده است که با مغازه‌دار یا راننده یا هر نقش اجتماعی دیگری […]

شهرام شرفی

شهرام شرفی:

بارها برایمان پیش آمده است که در خانواده یا بیرون از خانواده که آن‌را حوزه‌ی عمومی‌ می‌نامند، نمی‌توانیم در گفت‌وگوهایمان روند گفت‌وگو را ادامه بدهیم و به سرعت به سوی خشونت کلامی می‌رویم.

مثلاً بارها دیده‌ایم و شاید گریبانگیر خودمان هم شده است که با مغازه‌دار یا راننده یا هر نقش اجتماعی دیگری که روزانه با آن‌ها ارتباط داریم، نه گفت‌وگو بلکه «خشونت کلامی»، رد و بدل می‌کنیم.

گاهی حتی یک پرسش و پاسخ نیز به سرعت به یک صحنه‌ی خشونت کلامی تبدیل شده و البته احتمال دارد در پی خشونت کلامی، خشونت فیزیکی هم بیاید.

هم‌چنین در گفت‌وگوهای روزانه‌ی خویش با دیگران دیده‌ایم تمسخر تحقیرآمیز را که البته توجیه‌اش را شوخی‌کردن با همدیگر می‌دانیم.

همه‌ی اینها از نظر مفهوم‌‌شناسی، مفهوم «خشونت کلامی» را نشان می‌دهد که دامنه‌اش آزار زبانی است؛ به واقع، وقتی از ما در سطح روابط متعدد اجتماعی و محاورات روزانه، خشونت کلامی سر می‌زند خود به خود «آزار زبانی» دیگری نیز رقم می‌خورد و امنیت روانی فرد یا افراد، مورد هجوم زبانی قرار می‌گیرد.

این است که خشونت کلامی و آزار زبانی، خود، مصداق بارز تجاوز به حقوق فردی و امنیت روانی فرد یا افراد دیگر است.

هرچقدر خشونت کلامی در جامعه رواج یابد ادب و عقلانیت و رفتار منطقی نیز کاهش یافته به حاشیه می‌رود.

از سوی دیگر، هرچقدر خشونت کلامی بازتولید شود فرهنگ تسامح و تساهل هم که از ارکان فرهنگ دموکراتیک است ضعیف‌تر می‌شود.

متأسفانه این تلقی در بخشی از جامعه‌ی ما وجود دارد که معنی خشونت یعنی کتک‌خوردن و درگیری فیزیکی و جسمی یا همان خشونت فیزیکی.

اما از منظر علوم اجتماعی، چنین نیست؛ بلکه یک نوع دیگر و شاید مهم‌تر خشونت هم وجود دارد که همان خشونت کلامی است و به صورت توهین، تهمت، تسمخر همراه تحقیر، فحاشی‌کردن نسبت به همدیگر و هتاکی‌کردن، خودش را نشان می‌دهد که گاهی اوقات پیامدهایش به مراتب، بدتر از خشونت فیزیکی است.

توهین به همدیگر، هتاکی کردن، تهمت یا تمسخر می‌تواند از زبان به قلم هم بیاید و گاهی می‌بینیم خشونت کلامی به خشونت در نوشتار هم در فضای مجازی سرایت می‌کند که باز هم زیرمجموعه‌ی همان خشونت کلامی است.

گاهی در برخی گروه‌های تلگرامی می‌بینیم آداب گفت‌وگو رعایت نمی‌شود و به جای استدلال و نقد کردن مستدل، توهین کردن یا تمسخر نویسنده‌ی مطلب رقم می‌خورد که همین خود نشان می‌دهد آداب گفت‌وگو کردن هنوز در بخشی از جامعه‌ی ما نهادینه نشده است.

در این نوشتار  عبور می‌کنیم از این موضوع که خشونت انواع گونه‌گون جسمی، ‌اقتصادی، کلامی و و امثال این‌ها دارد.

در تعالیم دینی و ادبی هم تأکید شده است که زبان باید کنترل و مهار شود و افسارش مهار شود تا مبادا از آن، «آزار زبانی» و «خشونت کلامی» بیرون بجهد.

از منظر رفتاردرمان‌گری، نیز گفته می‌شود که باید انسان‌ها مدام تمرین کنند که مهارت‌های گفت‌وگو را بیاموزند و تمرین کنند که به حرف‌های دیگران با سکوت گوش فرا دهند و بیاموزند که لزوماً نیازی نیست به هر حرفی و هر گفته‌ای، فوری، پاسخی تحقیرآمیز، تمسخرآمیز یا توهین‌آمیز داده شود.

اینجاست که هر شوخی‌ایی نمی‌تواند صرفاً معنی شوخی‌کردن بدهد زیرا گاهی یک شوخی که همراه تحقیر و تمسخر است به خشونت کلامی مبدل شده باعث تبدیل گفت‌وگو یا مباحثه به خشونت کلامی می‌شود.

در بخش‌هایی از جامعه نیز به غلط چنین جا افتاده است که بلند صحبت کردن یا همان داد و بیداد کردن در گفت‌وگو به معنی حق به جانب بودن است در حالی که چنین نیست و معمولاً آرام صحبت کردن، گوش شنوای بیشتری دارد تا داد و بیداد کردن همراه پرخاشگری که امروزه در برخی محاورات متعدد روزانه در جامعه‌ی خودمان می‌بینیم.

از منظر جامعه‌‌شناسی، گاهی تغییرات اجتماعی در جامعه و افزایش چندمسئولیت‌گرایی بر دوش یک فرد، آن فرد را به فردی استرسی تبدیل کرده و به سرعت زبانش را مهیای خشونت کلامی و  آزار زبانی می‌کند.

به عبارت گویاتر، هرچقدر چندمسئولیت‌گرایی فرد در جامعه بیشتر شود استرس و اضطرابش بیشتر شده مستعدتر برای دست زدن به خشونت کلامی است. این روشن است که هرچقدر استرس و اضطراب‌های اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، شغلی و سیاسی در اجتماع بیشتر شود میزان خشونت کلامی و پرخاشگری نیز در جامعه افزایش می‌یابد.

هم‌چنین نبود شادی یا ضعیف‌بودن آن در جامعه، خود به خود خشونت کلامی را در اجتماع افزایش می‌دهد.

برای نمونه، در یک جامعه توجه به برنامه‌های شادی‌بخش برای مردم از جمله مثلاً برگزاری کنسرت‌های موسیقی آرام و شاد، خود به خود روحیه‌ی پرخاشگری و خشونت کلامی را می‌کاهد. البته موسیقی اگر از نوع خشن باشد چه بسا خشونت را در اجتماع گسترش دهد.

هم‌چنین توجه عملی و رفتاری و نه صرفاً شعاری، به مفاهیم اخلاقی، دینی و ادبی از سوی همه‌ی افراد جامعه می‌تواند عاملی مهم برای دوری جستن از خشونت کلامی باشد.

ناگفته پیداست از عوامل محیطی که تولید استرس می‌کند می‌توان به فشارهای اقتصادی و سختی گذران زندگی هم اشاره کرد که هرکدام می‌تواند اضطراب و استرس را در افراد افزایش داده و در نتیجه‌اش، خشونت کلامی را هم افزایش بدهد؛

شکست‌های فردی، خانوادگی، شغلی و حتی شکست‌های سیاسی می‌تواند نگرانی و ناراحتی را در فرد افزایش داده بستر روانی را برای «خشونت کلامی» مهیا کند.

از این رو دو عامل شرایط محیطی و اجتماعی و نیز نوع شخصیت فرد از متغیرهای تقویت‌کننده یا تضعیف‌کننده‌ی خشونت کلامی هستند.

این هم مهم است که گفت‌وگو کردن نیاز به کسب مهارت‌های کلامی دارد؛

در واقع، خوب صحبت کردن، خود نوعی مهارت است که نیاز به تمرین کردن مداوم دارد و این تمرین و کوشش باید از سطح خانواده شروع شود زیرا خانواده اولین نهادی است که جامعه‌پذیری را اجرا می‌کند.

هیشه باید مهارت و آداب گفت‌وگو کردن روزانه در محیط‌های مختلف اجتماعی را آموخت.

هر محیطی زبان خاص خودش را می‌خواهد و هر طرف گفت‌وگویی متناسب با جایگاه و نقش اجتماعی‌اش، زبان خاص خودش را برای گفت‌وگو نیاز دارد.

از آداب گفت‌وگو توجه به دو رکن «گفتن» و «شنیدن» است؛ تو می‌گویی و البته اجازه می‌دهی دیگری نیز بگوید یا همان عبارت گفت و گو بدون آنکه توهینی به همدیگر صورت گیرد و بدون این‌که گفت‌وگو به سوی پرخاشگری یا خشونت کلامی برود. گفتن و شنیدن، مکمل همدیگر هستند.

این‌ها همگی توجه به مهارت‌های کلامی گفت‌وگوست که در جامعه‌ و در بخشی از محاورات روزانه‌، چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی، متأسفانه آن‌چنان که باید و شاید، به عنوان یک «مهارت اکتسابی»، به‌رسمیت شناخته نمی‌شود.  

بیان دیدگاه !

نام :