کد خبر : 16182
تاریخ انتشار : 20 ژانویه 2015 - 19:22
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 966 بازدید

سعادت و خوشبختی انسان

کرم محمدی:  سعادت انسان ، از این جهت همچون مشکل عشق است که بقول حافظ در حوصله دانش ما نیست و حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد ، هر کس بر حسب فکر خود گمانی دارد . ولی آیا محرم راز سعادت شده است ؟ در ره عشق نشد کس به یقین محرم […]

IMG_20150118_110323
کرم محمدی: 
سعادت انسان ، از این جهت همچون مشکل عشق است که بقول حافظ در حوصله دانش ما نیست و حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد ، هر کس بر حسب فکر خود گمانی دارد . ولی آیا محرم راز سعادت شده است ؟
در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز هر کس بر حسب فکر ، گمانی دارد
نا توانی در شناخت عملی و معرفت نظری ، منحصر به مسئله سعادت و خوشبختی انسان نیست .
سعادت و خوشبختی را گروهی لذت خواهی و کام جویی ، گروهی شرف و حرمت اجتماعی ، حکیمان آنرا قدرت نظریه پردازی و اندیشیدن به واقعیت غایی هستی می دانند ، گروهی آنرا به معنای آرامش خاطر و رضایت درونی تلقی می کنند بطوریکه حافظ در بیتی می فرماید .
هر آن کو خاطر مجموع و یار نازنین دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشین دارد
هنگام بیماری ،سعادت را سلامتی، هنگام فقر و تنگدستی ، پول و ثروت را و هنگام گرفتاری به دام غربت ، داشتن همدم نازنین و خاطر مجموع و هنگام مواجهه با بی حرمتی و بی آبرویی برخورداری از شرف و منزلت اجتماعی می دانیم غیر از تعریف خوشبختی مشکل دیگر شناسایی عوامل درونی و بیرونی آن است . ما غیر از آن نمی دانیم دقیقاً چه کسی خوشبخت است . یکی از اولین کسانی که درباره خوشبختی انسان سخن گفته است ارسطو است . او عوامل سعادت را به سه دسته تقسیم می کند .
1- عوامل روحی مانند حکمت ، عدالت و شهامت و شجاعت
2- عوامل مذهبی مانند سلامت ، قوت و زیبایی
3- عوامل خارجی مانند ثروت ،مقام و فامیل
هر چند در تعیین عوامل خوشبختی که ارسطو گفته است نقد های زیادی وارد است اما در تعیین عوامل موثر در سعادت توافق اجتماعی در کار نیست . حتی در این که چه عاملی واقعاً سعادت آفرین است و چه عاملی در پی خود تیره روزی و شقاوت را دارد . از دیگر نقاط تاریک در این مسئله است . که آیا بحث اختیار رسیدن و کسب خوشبختی و سعادت در ید انسان است . آیا انسان در راه رسیدن به ان هیچ مالوفی ندارد . اگر برای رسیدن باید از موانع عبور کرد آیا این موانع در دست و قدرت انسان است و اصلاً در خوشبختی و سعادت خود چقدر دخیل است . البته در کسب مقدار و اندازه سعادت و خوشبختی انسان خالی از اراده و اختیار نیست و استعداد کسب سعادت را از طریق اختیار خود دارد .
آنچه که مشکل است انتخاب راهی است که به سعادت انسان می انجامد و برای سعادتمندی باید به چه ائین و مرامی دل بست . آیا عقل راهنمای مطمئنی برای رسیدن به دروازه های خوشبختی است ؟ اگر راه دین تنها صراط مستقیم به سوی سعادت است . این راه چگونه باید پیمود و با چه فهم و درکی از دین در این صراط قرار گیریم و گام برداریم . آنچه همه تاریکی ها را همچون آذرخشی فروزنده به روشنایی خیر کننده ای بدل می کند . طعم آشنایی سعادت در کام انسان است ، یعنی هر خردی با هر فکر و مرامی و با هر طریقت و شریعتی که دارد .سعادت را می فهمد . اگر قطره ای از آن را در کام تشنه ای بریزد آنرا می شناسد، آن سان که مادران فرزندان خویش را و مرغان آشیانه مالوف خود را ، در این فهم و ادراک قطبی نیز هیچ نیازی به تعریف های منطقی یا نظریه پردازی فیلسوفانه نیست ،من اگرچه از عناصر تشکیل دهنده آب بی خبر باشم و ندانم که آب محصول ترکیب هیدروژن و اکسیژن است اما به وقت تشنگی ، جز سراغ آب را نمی گیرم ، به واقع آنچه مرا سیراب می کند حقیقت آب است ، نه درک علمی و شناخت عقلی من از آب ، در دنیای که ما در آن زندگی می کنیم همه نوعی آدمیزاد به چشم می خورد اما هرگز نمی توان آدمی را یافت که از سعادت گریزان باشد ، و به دنبال آن نگردد ، بسیاری از انسانها در طریقه خوشبختی و مصادیق آن به خطا می روند بلکه در رسیدن به درک لذت آن تفاوت چندانی وجود ندارد .
دعا و یا نماز و یا به عبارتی دیگر اتصال با روح عالم خلقت و جان جانان کاری است با اثر و نتیجه بخش که نتیجه آن عبادت است از ایجاد یک جریان قوی و نیرومند که به طور محسوسی دارای آثار مادی و معنوی است که از آن گذشته آزمایش های زندگی مذهبی دارای دو صفت بارز و مهم دیگر است .
1- زندگی دارای مزه و طعمی می گردد . که گویا رحمت محض است و شکل یک زندگی سرشار از نشاط شاعرانه و با سرور و بهجت دلیرانه ای در می آیئد .
2- یک اطمینان و آرامش باطنی ایجاد می گردد . که آثار ظاهری آن نیکویی و احسان بی دریغ است در پایان برای رسیدن به سعادت و بهرورزی حق اتصال به و در پناه او بودن است .
الهی ؛ غفلت امانم را بریده است – سرمایه عمرم تباه گشته و حساب سود و زیان و اشتباه تراز تجاری دنیا و آخرتم را خود به صلاح آر –
سپردم به تو مایه خویش را ، تو دانی حساب کم و بیش را
الهی ؛ هجوم طوفان معصیت سیل بند تقوایم را در هم شکسته و جاده روستای معصومیتم را بسته است . این آب رفته به جوی بازگردان و این آبروی ریخته را جمع کن .
عقوبت مکن ، عذر خواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم
امیدم به تو هست از اندازه بیش مکن نا امیدم زدرگاه خویش
الهی ؛ تو بهترین آفریدگاری و من روسیاه ترین آفریده ام . دستم بگیر از این چاه ویل حیرت نجاتم ده پس آن گاه در کوی وحدت ثباتم ده (احرام گرفته ام به کویت – لبیک زنان جست وجویت)
الهی ؛ فرجام کارم را اهل بیت واگذار و.. دست کوتاه تمنایم را از دامان بلند تو الایی کوتاه مفرما
رهی پیشم آور که فرجام کار تو خشنود باشی و من رستگار

دیدگاه ها

باباي امير در گفته :

موافقم.خوشبختي امري نسبي هست و درك اون با توجه به افراد مختلف و موقعيتهايي كه اشخاص در اون قرار ميگيرن و همچنين با توجه به حالات روحي و رواني افراد ميتونه متفاوت باشه.
نوشته خوبي بود ولي خيلي فلسفي نوشته شده.

[پاسخ]

محمود مهکی در گفته :

با سلام وعرض ادب
جناب آقای محمدی فرماندار محترم کوهدشت
از آنجایی که دیده میشود اهل مطالعه و قلم هستید به عنوان یک فرهنگی دلسوخته مهاجر از شما مجدانه خواهشمندم با تشکیل اتاق فکر قوی متشکل از صاحبان فکر وتجربه و ایده مشکلات عمیق شهرستان واستان را رصد نموده و اقدامات عاجل را بعمل آورید،همه میدانند سعادت زیستن ومردن به سبک خاندان رسالت است اما
لازمه این مهم داشتن مسئولانی دلسوز وعادل وآینده نگر وبا برنامه است کافی است دست همکاری به سوی نخبگان لرستانی بگشایید

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :