کد خبر : 6887
تاریخ انتشار : 14 ژانویه 2014 - 17:22
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 1,544 بازدید

شعرحلیم از استاد اسداله امیرپور امرایی به روایت کریم امرایی

  کریم امرایی : سال ها پیش فردی به نام تقی برای اولین بار در شهر کوهدشت که آن زمان هنوز بخش کوچکی بود اقدام به درست کردن و فروختن حلیم نمود تصویر و طعم حلیم آن روزها را نباید با حلیم های امروز مقایسه نمود چرا که گوشت ارزان بود و گرانی اش دست […]

 

اسداله امیرپور - کریم امرایی

اسداله امیرپور – کریم امرایی

کریم امرایی :

سال ها پیش فردی به نام تقی برای اولین بار در شهر کوهدشت که آن زمان هنوز بخش کوچکی بود اقدام به درست کردن و فروختن حلیم نمود تصویر و طعم حلیم آن روزها را نباید با حلیم های امروز مقایسه نمود چرا که گوشت ارزان بود و گرانی اش دست های حلیم پز را به لرزه نمی انداخت البته درست کردن آن نیز با زحمت بسیار همراه بود و تهیه کننده از سر شب تا صبح کفگیر بزرگش را در دیگ بزرگی که بر تکه های هیزم جوش می آورد مدام می چرخاند. بر خلاف امروز حلیم را با زمستان می شناختند و اگر ماه رمضان در ماه های دیگر سال قرار می گرفت از حلیم خبری نبود هر چند بعد ها در ردیف نذری های عاشورا نیز قرار گرفت. بهتر است توضیحا ت بیشتر را از زبان شعر استاد بشنویم:

استاد اسداله امیرپور امرایی:
آذرآمد نضج پیدا کرد بازار حلیم
بار دیگر چشم روشن شد به دیدار حلیم
می نگردد یافت در هر نقطه از خرد و کلان
که نباشد از دل و از جان خریدار حلیم
قیمت آن دم به دم سیر صعودی می کند
رفته بالا بیش از حد ارج و مقدار حلیم
گشته تعداد طرفدارنش از اندازه رد
طالع میمون شده این روزها یار حلیم
شیخ وشاه عالی و دانی همه کاسه به دست
صف کشیده تشنه و مشتاق دیدار حلیم
از برای نوبه هر دم مشتری کوشش کند
گربه آسا می رود بالا ز دیوار حلیم
می زند خنده به روی طالبین هر صبح دم
کاسه ی پر روغن جام شکر بار حلیم
گویی آن جا مصر عهد رامسس توتخا من است
بار عام انجام می گردد ز دربار حلیم
آتش موسی بود مشهور اندر کوه طور
بود اندر وادی سینا ز اسرار حلیم
خیمه می بندند مانند صف اسکندری
مرد و زن در هر خیابانی خریدار حلیم
هر که باشد مبتلا این روزها با ضعف پول
از مغیلان می رود در پای او خار حلیم
نگذرد روزی برای نوبه با سنگین دلی
سر نگیرد با لگد یا مشت پیکار حلیم
می درخشد صبح هنگام طلوع آفتاب
به ز خورشید منور جام مس وار حلیم
اشتها تحریک بنماید چو آماده شود
راه دور و صرف وقت و رنج بسیار حلیم
اندک آن به غذاهای دگر ارجح بود
مشت باشد آیتی روشن زخروار حلیم
صبح گاهان مشتری ها را نماید با خبر
صفحه ی امیدواری بخش رادار حلیم
با دهانش قاشقی از آن چو گردد آشنا
بی گمان تسکین پذیرد درد بیمار حلیم
از وفور خستگی تکیه به دیوارش زنند
می رود هر روز یک تن زیر آوار حلیم
شیر برنج و آش کشک و شله یا حتی پلو
رشک می ورزند بر طعم فسون کار حلیم
در درون کاسه اش بینی ز هر روییدنی
بر حلیمی مکتشف گردیده اسرار حلیم
چون نباشد اسکن کافی تو را در اختیار
هست شایان لب فرو بندی زگفتار حلیم
مستمندان و ضعیفان باز مانند از خرید
باز هم با اغنیا باشد سر و کار حلیم
آن که با مرغ و فسنجان کام را ارضا کند
کی اثر دارد در او مفهوم اشعار حلیم
در درون سینه ی من خاطراتی نا گوار
نقش بسته تا دم مردن ز بازار حلیم

دیدگاه ها

عظیم آزادبخت در گفته :

شعرهای استاد امیرپور چونان دم مسیحایی روح در کالبدمان می دمد از آقای امرایی که شنیده ایم اشعار نفیس استاد را در آرشیو دارند خواهشمندیم هر از گاهی نمونه ای از آنهاراروی یکی از سایتهای محلی کوهدشت بگذارند متشکریم

[پاسخ]

ابراهیمی در گفته :

این شعر رو استاد امیرپور سالها قبل از انقلاب سروده اما هنوز تازه است استاد امیرپور می تونست معروفیتی بالاتراز شهریار و اوستا و سهیلی و دیگران داشته باشد اما متاسفانه به هردلیلی اشعر ایشان چاپ نشد و همین ضربه مهلکی بود بر معروفیتشان…

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

بسیارزیبابود درود بر استاد امیرپور یاد وخاطره اش گرامی باد!

[پاسخ]

طولابی در گفته :

میشه اگه امکان داره شعر بگی نامه استاد امیرپوررومنتشرکنید روی سایتتون؟

[پاسخ]

کوهدشتی مقیم تهران در گفته :

و همچنین شعر اینهم از اولادقباد است

[پاسخ]

فرداد در گفته :

خیلی ممنون از جناب اقای کریم امرایی.وخوشحال از اینکه نگاهبان فرهنگی میراث این منطقه هستید امیدوارم بقیه اشعار استاد از جمله هزلیات ایشان را نیز در معرضدسترس عموم قرار بدهید.خیلی سپاسگذارم

[پاسخ]

کریم امرایی در گفته :

سلام .باتشکر از همه ی دوستان عزیز اگر عمری باقی بماند تمام تلاشم را خواهم کرد تا حاصل یک عمر زحمت مردی بزرگ را در معرض دید عموم قراردهم . سالهاست تنها کاری انجام داده ام این است که این معدن دُر وگوهر را از دستبرد در امان نگاه داشته ام. باتشکر

[پاسخ]

نورآبادی در گفته :

بنام خدای زیباییها
باسلام وادب _ و عرض خسته نباشید به مدیر محترم سایت و جناب آقای کریم امرایی
شاعرگرانمایه وبزرگی چون مرحوم استادامیرپور بسیارغریب وناشناخته و مظلوم واقع گردیده ، چرا و به چه علت
نمیدانیم! درحالیکه براهل قلم استان مبرهن وروشن است که ایشان درطنزپردازی و بیان معضلات ودردهای جامعه ونقد مسائل روز درقالب شعر تاچه حد تبحر وتخصص داشت ! شعرمعروف وانتقادگونه استادامیرپوربه استاد شهریار نمونه ای از توانمندی ایشان در شعرو نقدبزرگان است. بااین حال متاسفانه بهرعلت درسایتهای
کوهدشت کوچکترین یاد و معرفی این گوهرارزشمندانجام نگرفته ،انتظارمیرود انعکاس اشعار مرحوم امیرپور بازهم ادامه داشته باشدتا قطره ای از این اقیانوس به کام تشنه دوستاران ادبیات لرستان قرارگیرد. باتشکر

[پاسخ]

نورآبادی در گفته :

ضمنا درصورت امکان نمونه هایی از دستخط زیبا و بی نظیر مرحوم امیرپور نیز در سایت قرار دهید . باتشکرمجدد

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :