ملت و مردم!
پرویز گراوند: ما در این ستون، اساساً نیمچه تخصصهایی در حوزههای مختلف داریم که عبارتند از: جامعهشناسی با تکنیک رَمالی، سیاست از نوع خرحمالی، طنز به شرط گریه به جای خوشحالی بعلاوه پای در کفش بزرگان منهاي بيخيالي. به همین خاطر، گاهي میتوانیم معنا و مفهوم پشت پردهی واژهها و عبارتهایی را که در […]
پرویز گراوند:
ما در این ستون، اساساً نیمچه تخصصهایی در حوزههای مختلف داریم که عبارتند از: جامعهشناسی با تکنیک رَمالی، سیاست از نوع خرحمالی، طنز به شرط گریه به جای خوشحالی بعلاوه پای در کفش بزرگان منهاي بيخيالي. به همین خاطر، گاهي میتوانیم معنا و مفهوم پشت پردهی واژهها و عبارتهایی را که در فضاي سياسي رهاسازی میشوند، به روش خودمان کشف و گاهی هم اطلاعرسانی* کنیم.
در شمارهی گذشته ی سیمره، به کمک همین نیمچه تخصص، معنای عبارات و واژههای «اختلاف اندک»، «پیروزی» و «پیشتازی» را در صحبتها و نوشتههای آقایان حداد عادل و حسین شریعتمداری و سایت فارس نیوز اكتشاف نموديم. اما ای وای از دست این مردم! سالهاست تلاش میکنیم معنای واژهی «مردم» را که در بیانات برخی از افراد و رسانهها به شدت افاضه میشود، کشف و درک کنیم؛ در اين زمينه به حدي فكر كردهايم كه حتا «فكردانمان» آسيب جدي ديده ولی متأسفانه فايدهاي نداشته و ابهامِ موجود در اين زمينه برايمان حل نشده است.
به عنوان مثال، يكي از ابهاماتي كه براي ما پيش آمده اين است كه ملت به شعارها و دیدگاههای آقای روحانی رأی ميدهد تا قضیهی هستهای را حل و فصل کند و برجام را به وجود آوَرَد. خوشبختانه در همین راستا، حتا کاندیدایی که فقط 13 درصد آراي ملت را به دست آورده برای دفاع از مردم به پا ميخیزد و برجام را خیانت به خواست مردم میداند. ملت مجدداً به برجام رأی ميدهد و نمایندگانی برای مجلس انتخاب ميكند که از برجام و توافق هستهای دفاع کنند. اما هیچکدام از این اینها دلیل نمیشود که مجلس با حمایت از برجام، احساسات مردم را جریحهدار کند. زیرا مردم از همه چیز مهمترند.
یک میلیون و دویست هزار تهرانی به آقایان عارف، مطهری و…. رأی میدهند و آقایان کوچکزاده و… پنجاه هزار رأی میآورند و انتخاب نمیشوند. لذا بیجهت نیست که آقای کوچکزاده و دوستانش از عارف و مطهری انتظار دارند كه مثل آنها نمایندهی واقعی مردم باشند.
دو میلیون و دویست هزار نفر از استان تهران به آقایان رفسنجانی و روحانی و… رأی میدهند و انتخابشان میکنند. افراد دیگری که مردم راضی به زحمتشان نبوده و بار مسئولیت را از گردن آنها برداشتهاند به خاطر احساس مسئولیتی که دارند حتا با اينكه انتخاب نشدهاند از انتخابشدگان میخواهند دیدگاهها و اهدافشان را بر افکار و پندارهای آنها (يعني آنها) منطبق کنند تا مانند آنها مردمی شوند و بتوانند زبان گویای مردم باشند.
خانمي به نامِ بر وزن مائده به دعوت گروهي از فعالان سیاسی و انتخاباتی خرمآباد به این شهر میآید، چند هزار نفر به استقبالش میآیند و چند صد نفر هم علیه او شعار میدهند و بعضاً با تکرار یک کلمه غیربهداشتی از بابِ فاعله به او خوشنيامدگويي ميكنند. فردایش مشخض میشود که مردم خرمآباد جمیعاً و یکصدا علیه او اعتراض کردهاند. در رسانههای «بیزنجیر»** نیز مردم خرمآباد دست به اعتراض میزنند.
ملت میروند چهارشنبه سوری، کاری هم به کار همدیگر ندارند و خیلی هم به آنها خوش میگذرد. پسفردایش در تریبونها و رسانههاي مختلف مشخص میشود که متأسفانه عدهای «مردمنما» به بهانهی جشن چهارشنبهی آخر سال، باعث مزاحمت برای مردم شریف شده و احساسات مردم عزیز را جریحهدار کردهاند. سپس بر اساس همین واقعیت تلخ است که عدهای دلسوزانه هشدار میدهند که دفعهی بعدی با این دسته از مردمنماها برخورد قاطع بشود.
از 60 میلیون ایرانی که بالای يازده سال سن دارند، 45 میلیون نفرشان عضو شبکهی تلگرام هستند و شبها با چت کردن به خواب میروند، 15 میلیون نفر دیگر نیز موبایل هوشمند ندارند وگرنه آنها نیز تلگرامیهای قهاری هستند. با این حال، طبق آخرین بررسیهای علمی از طرف نهادههای کاملاً بیطرف، مردم از شبکهی تلگرام احساس نگرانی میکنند و نسبت به آن اعتراض داشته و تقاضای فیلترينگ دارند. بنا بر این، طبیعی است برای دفاع از مردم، خصوصاً در آستانهی انتخابات، به رئیس جمهور و هیئت دولت فشار وارد شود که به فكر مردم باشند و این 45 میلیون نفر را از دست تلگرام نجات دهند.
اغلب ما ایرانیها به اندازهي محصولات چینی به اخبار و برنامههاي صدا و سیما اعتماد داریم. لذا از هر هشت خانوارمان فقط يازده مورد ماهواره دارند. با اين حال، گاهي پيش ميآيد كه یک مجریِ سیماجان که خودش در خانه سه دیش ماهواره و دو خطِ تلگرام دارد به طرز معجزهآسایی متوجه میشود که مردم به شدت نسبت به شیوع ماهواره اعتراض داشته و آن را خطری برای آگاهی جوانان میدانند. در نتیجه، ناچار است از جانب مردم، عاجزانه از مسئولان بخواهد به جمعآوری دیشهای ماهواره اقدام کنند.
گاهي نيز ممكن است مجریِ صداجان به همراه کارشناس برنامه که حتا یک بار به صورت آزمایشی برای عضویت در شورای اسلامی روستاي عليآباد کاندیدا نشدهاند، به نمایندگی از مردم ایران به دولتی که با 18 میلیون رأی ملت روی کار آمده هشدار میدهند و خواستههای مردم را که به همراه بچههای پشت صحنه کشف کردهاند به دولت اعلام میکنند.
با وجود این همه وکیل و وصی که بهطور خودجوش و خودخوانده به رغم شریفشان کاشف، شارح و مفسر خواستهها و مطالبات مردم هستند و احساسات و سلیقههای پراکنده و شخصیشان را به حساب رفراندومِ مردمی میگذارند، ما با اين نيمچه تخصص عمراً نمیتوانیم بفهمیم مردم چه کسانی هستند و چه میخواهند!؟
لذا بدین وسیله و بدان وسیله و به هر وسیلهای که میسر است از همهی کسانی که در علوم «مردمشناسی» و «لغتشناسی» دستی یا حداقل انگشتی در آتش دارند، دعوت میشود با روشن کردن پاسخ سه سؤال زیر ما را ارشاد کنند:
الف) «مردم» يعني چه و چه کسانی هستند!؟
ب) افراد و گروههایی که مردم به آنها رأی نمیدهند، چرا اینقدر به فكر مردم هستند!؟
ج) چرا ملت به برنامههای یک جناح رأی میدهد ولی مخفیانه مطالبات و خواستههایش را به جناح ديگر میگوید!؟
د) چرا خواستههای مردم معمولاً بر خلاف مطالبات ملت است که در انتخاباتها اعلام میکنند!؟
به همهی کسانی که ما را روشن کنند، مطالعهی مرتب هفتهنامه سیمره در قبال دريافت وجه پیشنهاد میگردد.
پينويسها:
* اگر معمولاً این کار را نمیکنیم، نه از ترس، بلکه همین جوری است.
** رسانههاي اصلاحطلبان از نوعِ «زنجيرهاي» و رسانههاي اصولگرايان از نوعِ «بيزنجير» هستند.
منبع سیمره