کد خبر : 27809
تاریخ انتشار : 16 آگوست 2016 - 14:45
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 379 بازدید

چِنه هرچیْ روژه خَوشحالم اِیمرو

علی محمد میرتیموری: نمی دانم با وجود اینکه خبراز تواضع حشمت ومتانت او دارم و امکان اینکه لک سرای محبوب ومحجوب بازگشته از خاک شیراز آن هم بادستی پر،نوشته ام راکه حرف دل و دیده ام است با اشاره ای کناربزند،چرا بازشروع به نوشتن می کنم؟ …..دوساعتی از نیم روز گذشته طبق معمول سرگرم شنیدن […]

photo_2016-08-16_04-42-14
علی محمد میرتیموری:
نمی دانم با وجود اینکه خبراز تواضع حشمت ومتانت او دارم و امکان اینکه لک سرای محبوب ومحجوب بازگشته از خاک شیراز آن هم بادستی پر،نوشته ام راکه حرف دل و دیده ام است با اشاره ای کناربزند،چرا بازشروع به نوشتن می کنم؟
…..دوساعتی از نیم روز گذشته طبق معمول سرگرم شنیدن خبر ساعت۱۴سیما هستم. درست است که پیرم ولی باز به افتخار جوانان ایران عزیز احساس جوانی می کنم،هنوز لحظات خوشحالی گردن آویزطلای رستمی وسهراب در وجودم جریان دارد. گرچه ازرنگ مدال سعید عبدولی ویادآوری ناداوری هائی که درحق او درگذشته روا داشتند–که همین مسأله علت تنش سعید با تیم داوری است–مکدرم.
ولی سن ،قدرت وتعصب سعید،نوید آتیه ای پر امیددارد. پس بایدخبرها را بشنوم.در همین لحظات است که گوشی همراهم زنگ می خورد. الو….بفرمایید…..می شناسی ؟ …. بفرما یید. غریبه که نیستی حتما دوست هستی با همان فروتنی و متانت،……….فلانی حشمتم ..آزادبخت.
خدای بزرگ استاد حشمت آزادبخت همان قهرمان هنر شعر بومی بازگشته از آوردگاه شیراز است .کسی است که دررقابت شعر بومی،تمام لهجه های میهنمان،بالک سروده های خود در نعت وعزت حضرت«ضامن آهو» توانست دل داوران شهرسعدی و حافظ رابرای کسب مقام اول بدست آورد.
(اگرآن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا/
بدو بخشم سر و جان و دل و پا را….)  ‌
او دل شیرازیان سخت کوش رابه اعجاز لکسروهایش درپازل لهجه های رنگارنگ ایران ،که فهلویات هرلهجه آن فخریست دراوج شعر پارسی، کسب کرد.و ازشیراز برای استان و شهرافتخاری سوغات آورد که لااقل برای بنده اولین بود.
بلند می شوم بفرمایید استاد! افتخارشهرم،استانم،ومهمتر از همه افتخارزبانم. افتخار قوم لک قوم صاحب امتیاز،مور و هوره ودنگ.بفرمائید.
سکوتی کوتاه وخاکی خاکی… شماره ات را از آشنایی گرفتم.زنگ زده ام تشکرکنم از پیام های تبریکت،…..
به ممدوحش شاه خراسان سوگند اگر او را نمی شناختم فکرمی کردم،نیش وکنایه می زند.
کدام استقبال؟،کدام پیشواز با اسپند بر دروازه شهر،؟ وکدام همایش،درتجلیل از هنرمند بزرگ هم دیارکه شعرگوشه ای ازهنراوست.
وصادقانه به او عرض می کنم هنرمند پرهنر ایران، تو از قضاوت داوران در شهر شیراز برای من و ما،افتخار کسب کردی،ولکسرو را به سطح ملی نشاندی و شناساندی،و
بنده در نیم خطی پایین کامنت های یک خبر از مژده مقامت، کلمه ای نوشتم:
«تبریک».این کجا؟وآن کجا؟
من و…….شرمنده افتخار و تواضع و تو هستیم. نام وهنرت جاودان. عمرت بلندوافتخارات پیوسته باد.

امیدوارم همانطورکه مرسوم است
تبریکم را خودتان بپذیرید.

دیدگاه ها

ناشناس در گفته :

درود و صد سلام به آقای میرتیموری عزیز
الحق که نشان از مرحوم پدر بزرگوارتان دارید.

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :