کد خبر : 679
تاریخ انتشار : 3 ژوئن 2013 - 12:30
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 505 بازدید

مارگزیده­ها – سیدمجتبی حسینی

  شهرداری به عنوان یکی از سازمانهای مهم و تأثیرگذار، در طی سالیان گذشته هیچگاه بنیانگذار یک حرکت جمعی در جهت ایجاد نشاط اجتماعی نبوده و در تسهیل واقعی زندگی مردم حتی در کارهایی که مربوط به شهرداری­ها بوده کمرنگ ترین نقش ممکن را داشته است. یکی از تکراری ترین کارهای این سازمان و مسئولان […]

 

15huxtsqup9tf

شهرداری به عنوان یکی از سازمانهای مهم و تأثیرگذار، در طی سالیان گذشته هیچگاه بنیانگذار یک حرکت جمعی در جهت ایجاد نشاط اجتماعی نبوده و در تسهیل واقعی زندگی مردم حتی در کارهایی که مربوط به شهرداری­ها بوده کمرنگ ترین نقش ممکن را داشته است.

یکی از تکراری ترین کارهای این سازمان و مسئولان آن در طی سالیان گذشته «خراب کردن»! بلوارهای سطح شهر و دوباره کاری­های بی­تأثیر در مرمت بی­حاصل و بی­مورد این بلوارها بوده (آن هم نه به صورت شایسته و کامل!)؛ در حالی که نیازها و موارد مهمتری وجود داشته و دارد که هرگز به آنها پرداخته نشده است.

از جمله ترمیم آسفالت خیابانها و کوچه­ها، که بی­شک از حیث عدم کیفیت و میزان خرابی، جایگاه رفیعی را به خود اختصاص داده! و نیز ساخت «مبلمان شهری» بخصوص در مناطق مستضعف­نشین شهر کوهدشت، قبل از توسعه و گسترش هر چه بیشتر این «روستای بزرگ!»، که در غیر اینصورت بهسازی آن در آینده بسیار مشکل­ خواهد شد.

متأسفانه در طی سالیان گذشته شاهد بودیم افرادی از همین نژاد و آب و خاک، بر مسند شورای شهر کوهدشت تکیه زدند که ماحصل «کار»! آنها در همه­ی دوران و سالیان گذشته چیزی نشد جز همین خراب آبادی که می­بینیم.

در روزگاری که سطح سواد اجتماعی و توقع جوامع از مسئولین آنچنان که باید نبود! (و شاید هنوز هم نیست!). «شاید» بوده­اند معدود افرادی در «سرزمینهایی دور» که تحت تأثیر نفوذ ثروتمندان، رابطه­های ناپاک و ضابطه­های نامناسب را جایگزین خدمت به مردم و وظیفه­شناسی نمودند.

باید بخاطر داشته باشیم که شاید اشتباهات مدیران و مسئولان در ادارات و نهادهای مختلف در مقطعی کوتاه موجی از همهمه را در جامعه ایجاد کند اما اشتباهات فاحشی چون بُریدن قلب یک خیابان! به واسطه­ی قانون فروشی، سندی ماندگار خواهد شد از بی­کفایتی افرادی که زمانی بر این مسند بوده­اند…

شوراها باید بدانند یکی از انتظارات بحق مردم از آنان، توجه به حفظ هویت شهر است. افسوس که در شهری با قدمت «میرملاس»! (12 هزار سال)، هیچ هویت و نماد شناخته شده­ای حتی برای مردمانش وجود ندارد. دریغ از خیابانی خاص، مسجدی ویژه، بازاری منسجم، صنایع دستی یا سوغاتی ارزشمند و یا حتی میدانی درخور و شایسته با نمادی اصیل در قالب هویت ایرانی – اسلامی… .

البته اگر از همه­ی نواقص «میدان آزادگان» بخصوص نام بی­ربطش با طرح مجسمه­ی درون آن بگذریم! و مهمتر از همه اگر این «فلکه»­ی کوچک را «میدان» بنامیم! و در این میان اگر از تمامی ویژگی هایی که یک میدان ممتاز باید داشته باشد بگذریم و تنها به بومی بودن آن اکتفا کنیم، تنها همین یک مورد، آن هم نه چندان چشم نواز و ویژه به چشم می­خورد که به احتمال زیاد (همانطور که مشهود است) چندان که باید کارشناسی شده و با برنامه نبوده است.

سخن کوتاه اینکه:

با وجود جوانان تحصیلکرده، مستعد، باایمان و ولایتمداری که تعداد آنها به لطف خداوند در این دوره از انتخابات شورای شهر و روستا کم نیستند، باز هم اعتماد به «همه ی پیشینیان» (که اکثریت آنان هرگز کارنامه­ای قابل دفاع نداشته اند) مصداق بارز ِ «دو بار گزیده شدن از یک سوراخ است…»

بیان دیدگاه !

نام :