کد خبر : 14284
تاریخ انتشار : 9 نوامبر 2014 - 19:37
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 371 بازدید

حماسه کوبانی ، حماسه نیروی سوم

امیرهوشنگ گراوند : مقاومت حماسی هفته های اخیر زنان و مردان کوبانی در مقابل تهاجم وحوش از گور برآمدۀ داعشی ها در هر دو صورت پیروزی یا شکست اش به عنوان یکی از حماسه های تاریخی و مردمیِ ماندگار، ثبت و از آن یاد خواهد شد و تجربیات و درس هایش در شرایط مشابه به […]

36
امیرهوشنگ گراوند :
مقاومت حماسی هفته های اخیر زنان و مردان کوبانی در مقابل تهاجم وحوش از گور برآمدۀ داعشی ها در هر دو صورت پیروزی یا شکست اش به عنوان یکی از حماسه های تاریخی و مردمیِ ماندگار، ثبت و از آن یاد خواهد شد و تجربیات و درس هایش در شرایط مشابه به کار گرفته خواهند شد. نمایش و گزارش لحظه به لحظه و همزمان و گستردۀ رزم و مقاومت شورانگیز زن و مرد کوبانی در کنار و دوش به دوش هم برای دفاع جانانه از خود و دستاوردهایشان و از آن طرف، سرهای بریدۀ همین رزمندگان و دختران در دستان خونچکان این هیولاهای عروج کرده بر بستر بحرانهای حکومتی ـ سیاسی خاورمیانه، در شبکه های اجتماعی موجی از عاطفۀ جهانی را به سوی کوبانی معطوف و کانونی کرد و دولت های غربی را از همه سو تحت فشار اعتراضات و افکار عمومی خود گذاشت بیشتر از این دست روی دست نگذارند و کاری کنند.
ائتلاف جهانی به رهبری آمریکا، که علی الظاهر مدعی ست در صف مقدم مبارزه با تروریسم گروههای مرتبط با القاعده و داعش قرار دارد، چند هفته ای از دور نظاره گر جنگ خونین بین نیروهای « دولت اسلامی » و « واحدهای مدافع خلق » (ی.پ.گ) کوبانی بودند و عمدن دست نگهداشتند تا نیروهای داعش خوب پیشرویهایشان را بکنند و کوبانی را تا آستانۀ سقوط ببرند آنگاه این معنا و پیام پنهان و غیر رسمی را برسانند که : دیدید ؟ این هم نتیجه خیزش و انقلاب و « بهار عربی »اتان ! تا شما باشید مقابل دیکتاتورهایتان جیک نزنید و قد علم نکنید و به همان وضعیتی که دارید و یا همانی که سوارتان هست راضی باشید و بسازید و گر نه، اوضاع اتان اینی می شود که بلااستثناء توی آن دست و پا می زنید و کمک می طلبید ! ؛ بنگرید مصر و تونس و لیبی از هم پاشیده و سوریۀ ویرانه را ! … پس زنده باد ناتو ! و سپس داستان چنین می شود و پیش می رود که هواپیماهای ناتو و ائتلاف بالای مناطق و کانونهای بحرانِ خودساخته به پرواز در می آیند و موشکهای کروز، پائین، و به عنوان ناجیان بشریت از دست موجودات هیولائی دست ساخت خود، می آید و « توازن » نیروها را در نهایت و باز به نفع خود برقرار می کنند ! و این سناریوی سیاه در ژانر وحشت، چند سالی ست برای کشورهای منطقۀ حساس خاورمیانه به اسم نظم نوین، آن پشتها نوشته و کارگردانی شده و در کشورهای انقلاب کرده و مناطق بحران زده و هدف اکران و به اجرا در می آید.
سه سال پیش پس از خیزش مردم سوریه علیه بشار اسد و در خلاء قدرت مرکزی در مناطق کردنشین این کشور، کردها به رهبری « حزب اتحاد دمکراتیک » بر بستر سنت دیرینه مبارزاتی ـ تشکیلاتی خودشان ادارۀ خودگردان امور شهرها را بدست اشان گرفتند و با سازماندهی نیروی میلیس توده ای مرکب از زنان و مردان رزمنده و آگاه و داوطلب در قالب یگانهای مدافع خلق به دفاع از دستاوردهای ناشی از قیام عمومی مردم خود در برابر ضد انقلاب حاکم و اپوزیسیون مسلح و مرتجع نیروهای ملی ـ مذهبی بویژه گروههای اسلامی چون النصره در مناطق تحت کنترل و نفوذ خود پرداختند. بین کردها و دولت مرکزی در سوریه در شرایطِ توازن قوای بوجود آمدۀ جدید حاصل از خیزش سه ساله، نوعی آتش بس و توافق ضمنی و اعلام نشده برقرار شده بود به این معنی که کردها خودمختاری اشان را داشته باشند و از آن طرف نیروی ارتش دولت اسد و نیروهای مسلح کرد روبروی هم نایستند و کاری به کار هم نداشته باشند. در این فضا و سرزمین های آزاد شده از سلطه و حاکمیت قدرت مرکزی و بدور از جنگ داخلی تروریستها، « نیروی سوم » یعنی خود مردم ساکن مناطق و شهرهای کردنشین سوریه پرچم اش را بالا برد و زمام امور و ادارۀ شهرها را در قالب شوراهای محلی و اداری رأسن بدست گرفتند و درجه ای از حاکمیت انسانیِ انسان آزاد شده و برابر را با مشارکت و دخالت مستقیم و فعال زنان در سرنوشت خود، به جهانیان نشان دادند و نگاههای دشمنان و دوستان را به سوی این راه و نیروی سوم در متن بی افقی و منجلاب حاکم بر خاورمیانه کشاند.
عروج هیولائی به نام داعش و تاخت و تاز جک و جانورهای اسلامیست النصره در دو کشور سوریه و عراق حاصل بحران حکومتی در منطقه و شمال آفریقا بعد از به چالش و پائین کشیدن دیکتاتورهای حاکم در مصر و تونس و لیبی و یمن و عراق و سوریه است. این که اگر دیکتاتوری را از اریکۀ قدرت پائین کشیدیم چه آلترناتیوی جایش بگذاریم در انقلابات توده ای منطقۀ عربی و شمال آفریقا غایب بود. و در رقابت و کشمکش بر سر قدرت توسط حزبی و جریانی جا افتاده و مردمی نمایندگی نمی شد و این غیبت نیرو و خواستهای متشکل که بشریت آزادیخواه و برابری طلب را نماینده و پرچمدار باشد در فردای انقلاب و سرنگونی دیکتاتورها و دست بردن به قدرت، به نیروهای فرامرزی و منطقه ای اجازه و امکان دخالت و موج سواری داد و با ورود آنها به صحنۀ سیاسی پر آشوب خاورمیانه، گروههای افراطی و آدمخوار اسلامی چون قارچ یکی پس از دیگری سر بلند کرده و در شاخه ها و کشورهای مختلف تکثیر و انشعاب پیدا کردند و در دعوای بر سر قدرت و گسترش قلمرو خلافت اسلام سیاسی، اینجا و آنجا با حمایت مالی ـ تسلیحاتی شیوخ و دولتهای منطقه تحریک و تقویت شده و دست بالا پیدا کردند.
پیشتر ادوارد اسنودن کارمند سابق سازمان جاسوسی ـ اطلاعاتی آمریکا، در سلسله افشاگریهایش از « طرح لانه زنبور » سازمان سیا برای خاورمیانه گفته بود و این که دولت آمریکا چه نقشه ای برای نظم نوین اش در این مناطق نفوذ و بحران زا تدارک دیده و کشیده است. آنجا که در افغانستان با قدرت رقیب اش شوروی تلاقی پیدا کرده بود رنگین کمانی از گروههای اسلامی از حزب و جبهه و سازمان، سازمان داد و ساخت تا بل نوک نیروهای شوروی سابق را به تلافی شکست اش در ویتنام بچیند و آنجا هم که با این همه نیروی مجاهد اسلامگرا کم آورد و می رفت در دامچالۀ خودساخته اش گرفتار آید، برگ طالبانیسم و القاعده را رو کرد و چون سگان هار به جان افغانستان و دیگر گروههای رقیبب و تمدن قرن بیست و یکم انداخت. حالا هم اگر روزی گلوله ای از دهان تفنگ همان جانوران مغز دختر بچه ای چون ملاله یوسف زی را به خاطر مبارزه اش برای حق تحصیل دختران هدف بگیرد با دادن جایزه صلح نوبلی مرهمی اش می نهند و این زخم چرکین را کماکان بر تن جغرافیای سیاسی منطقه باز می گذارند.
باری، اینجا هم که نجات دیکتاتورهای دست نشانده اش از زیر ضرب انقلابهای مردمی برایش ممکن نیست و تاریخ مصرف اشان گذشته و از خیر آنها می گذرد و از راه و در دیگری وارد می شود و با نیروهای فوق ارتجاعی اسلامی دست ساخت خودش دست به یکی کرده در امر انقلاب موش دوانی می کند و در هر نقطۀ دستخوش قیام و انقلاب، دستجات و گروههای تبهکار و نمایندۀ تباهی و سیاهی را نبش قبر و زیر لوای اسلام و غرب ستیری، به جان مردم می اندازد تا آنها باشند دگر بار هوس قیام و انقلاب به کله اشان نزند و دست رو دیکتاتور معنا بلند نکنند وگرنه خود را با پدیده ای کثیف و خونریز از جنس داعش رو در رو خواهند دید ! قیافه و رفتار و عمل این مسلمین هم حاکی ست که می خواهند بشریت را به صدر اسلام برگرداننده و همه چیز را اسلامیزه کنند، اما چگونه و به چه وسیله ؟! با سلاح های پیشرفته آمریکائی و بهره گیری از آخرین دستاوردهای فناوری اطلاعات و شبکه اینترنت و … با سر بریدن و جوی خون راه انداختن از کفار ؟!!
در متن این رویدادها و منجلاب برخاسته و برساخته از جنگ تروریستها، که هر روز در گوشه ایش خون می پاشند به چهرۀ انقلابات مردمی، کوبانی پدیدۀ دیگریست از جنس حضور و تبلور نیروی سوم در صحنه که در جدال بین تروریسم اسلامی و تروریسم دولتی ناتو، با اتکاء و ارجاع به مردم خود و تشکیل یگانهای دفاعی دورنمای دیگری را خلاف جریانهای جاری، نشان می دهد و جلوی بشریت آزادیخواه می گشاید. این که با بسیج و مشارکت مردمی می توان به سازماندهی و اداره و دفاع جامعه انقلابی و آزاد شده پرداخت و در همان حال دخالتهای خارجی را هم خنثا کرد و به کسی باج نداد. و این میسر نبود مگر پیام آور آزادی و برابری برای مردمان تحت حاکمیت ات از زن و مرد و کودک باشی. قطب سومی که بین دو قطب تروریسم دولتی پنتاگون و تروریسم دولت اسلامی داعش و انصارش، افق اش را کوبانی گشود و « انسان » را آورد وسط معادلات و منازعات منطقه ای و برایش تفنگ بدست گرفت و جنگید. آزادیخواهی و انسانیت در کوبانی برابر اسارت و بربریت داعش قرار گرفت و مقاومت می کند. حرکتی که تأثیر و پژواک اش را در حرکت های مردمی مناطق دیگر جهان می بینیم.
ترکیب جمعیتی شهر کوبانی و روستاهای تابع اش از اقلیت های آشوری و کلدانی و ارمنی و چچنی و مسلمان و … تشکیل شده و با وجود این بافت پیچیده و متنوع قومی ـ مذهبی آنهم در مقیاسی کوچک، « حزب اتحاد دمکراتیک سوریه » و جریان مسلح و مردمی حاکم بدون تبعیض و مستقل از هرگونه تفاوتهای قومی و ملی و مذهبی و زبانی ادارۀ امور آنجا را بدست گرفته و تصمیمات مربوط به سیستم اداری و دفاعی با نظر و دخالت مستقیم مردم تعیین تکلیف می شود و زن همان اندازه حرمت و جایگاه و حق دارد که مرد. اسلحه، حتا در این شرایط بحرانی و اضطراری کوبانی، دست کودک زیر ۱۸ سال داده نمی شود. زن و مرد در تمام سطوح و سلسله مراتب اداری و نظامی از فرماندهی اش گرفته ( چون «نارین » دختر ۳۲ ساله ای که فرماندهی واحدهای مدافع خلق را در کوبانی به عهده دارد و این روزها بیشتر مصاحبۀ رسانه ها و توجهات روی او زوم شده ) تا درجات پائین تر، با هم نقش برابر دارند. این مقام و موقعیت ها هم ارثی و علی الدوام نیست و هر زمان انتخاب کنندگانشان اراده کنند جابجا و یا عزل و دوباره گزینی می شوند. حق و احترامی که برای حضور اجتماعی و فعال زنان و دختران در کوبانی وجود دارد و این روزها در تمام رسانه ها مرتب گزارش و انعکاس داشته و قابل مشاهده است، سمپاتی و محبت جهانی را بخودش جلب کرده و قدرت ها را تحت فشار افکار عمومی داخلی خود و همبستگی های انسانی در سطح بین المللی واداشته، هر چند با دست نگهداشتن ها و کلی شُل کن سفت کن های معنی دار بسیار، بلاخره به حمایت بلند شده و اقدامی بکنند و حداقل در این مرحله وارد عملیات و پوشش هوائی شوند.
در حالی که دولت اسلامی موسوم به داعش در عراق از دهها هزار زن کُرد سنجار و شنگال و ایزدی ها بردگی و کنیزی را احیاء و بازار برده فروشی زنان راه انداخته و آنان را چون چهارپایان می فروشند و بدین طریق تحقیر انسانیت را به منتها درجه خود رسانده، زنان و دختران کوبانی پا به پای مردان در خطوط مقدم بدون ترس از شمشیرِ از رو بسته اشان برای گردن زدن، برابر آنها قامت راست کرده و تن به تن و وجب به وجب از قلمرو آزادی و انسانی خود دفاع و مقاومت می کنند و در خیابانها و پشت دروازه های کوبانی به جنگ خود و عقاید پوسیده و ضد انسانی و پیام و پرچم پر از تباهی و سیاهی و مرگ و نیستی اشان رفته اند و همین جسارت و برابری طلبی و آزادیخواهی را، داعش از سر زن ستیزی و نفرت اش از هر کس و هر چیز که رنگ چهرۀ سیاه و خونین خودشان را نداشته باشد، با نمایش ویدئوئی سر بریدۀ زنان و دختران رزمنده، این زیبارویانِ زیبا خواه، پاسخ می دهد.
نیروهای کوبانی بارها با اعلام این که ما خود نیروی انسانی رزمندۀ کافی در اختیار داریم، اسلحه و تجهیزات به ما برسانید، هرگونه امید و توهم خود به مداخله نیروی خارجی را از بین برده و با رزم خود نشان داد نباید چون کردهای سنجار و شنگال و ایزدی ها دست روی دست گذاشت و با نیروهای ضد داعش، که هر کدام منفعت خاص خویش را تعقیب می کنند، همسو و همصدا شد و منتظر کمک آنان نشست. همین آمریکای به اصطلاح ناجی بشریت از شرّ داعشی ها، وقتی با واقعیت سر بریدۀ شهروندان اش توسط جنگجویان دولت اسلامی روبرو شد به دست و پا افتاد و از آنان روی تُرش کرد و بلافاصله برای مهارشان، ( نه نابودی ) چک ۵۰۰ میلیون دلاری ای از کنگره برای تقویت و پر و بال دادن به نیروهای کمی نرم و معتدل تر(!) زاده شده از دل سیاه همین القاعده و النصره در سوریه و در برابر داعش افسار گسیخته، کشید ! دولت ترکیه همچنان علارغم فشارهای بین المللی و اعتراضات خونین مردم خود علیه سیاستهای ریاکارانه و همسویانه اش با گروه دولت اسلامی، مرزهایش را به روی کمک رسانی ها به مردم کوبانی بسته و اگر جاهائی سُست می گیرد، برای عبور گروههای مورد تأئید و حمایت خود و عمومن ضد کردها هستند، و در عوض این بده بستانهای پشت پرده اش با داعشی ها ( از جمله تبادل گروگانهای کنسولی )، به بهانۀ مبارزه با تروریسم، در این بلبشو و در زمانی که کردها در سه سوی ترکیه و عراق و سوریه هم سرنوشت شده اند و روبه تهاجم داعش جبهه گرفته اند و خود کردهای «پ.ک.ک» دو سالی ست پایبند آتش بس اشان هستند، هواپیماهای دولت اردوغان مقرهای کردها را بمباران می کند ! یا ناسیونالیسم اقلیم کردستان که همین چهار ماه پیش خیال ها در سر داشت و رسمن تاریخ رفراندوم استقلال کردستان را از عراق اعلام و در دستور کار قرار داد که همزمان بود با تاخت و تاز و پیشروی برق آسای داعش و چند دستگی و ضعف دولت مرکزی در عراق و با وجودی که خواهان نوعی خودمختاری و خودگردانی برای این سنی های تندرو بود به امید این که شّر آنها را از سر خود دور و متوجه جائی دیگر کند اما این سیاست به مذاق خیلی ها در منطقه خوش نیامد و ناگهان ورق برگشت و برخلاف انتظار، نیروی جهنمی داعشی ها به اقلیم کردها « هدایت » شده و حمله کردند، و بدین ترتیب همه چیز برایشان بر باد رفت یادش رفته وقتی ساکنان سنجار و شنگال در محاصره درنده خویان داعش افتادند این نیروهای کوبانی بودند که داوطلبانه و از جان گذشته از آن سوی به کمک اشان شتافتند و گذرگاهی را برایشان گشودند و از مرگ و گرسنگی و تجاوز و … نجات اشان دادند.
دخالت دیرهنگام نیروهای ائتلاف ضد داعش و بی تفاوتی دولت ترکیه و احزاب ناسیونالیست حاکم اقلیم کردستان عراق در جنگ بین نیروهای دولت اسلامی و کردهای کوبانی در این چارچوب معنا پیدا می کند و مؤید حقانیت « نیروی سومِ » برخاسته و شکل گرفته از دل مردم و ارزش و اهمیت حماسۀ کوبانی در رویکرد به مردم خود و رویگردانی از دولت های ارتجاعی منطقه و فرامنطقه ای در متن بحرانهای حکومتی ست .
هم مرزی کوبانی با ترکیه و عراق و کردهای هر دو کشور و بلند کردن پرچم انسانیت خارج از هویتهای قومی و ملی و مذهبی و زبانی در برابر توحش و بربریت گروههای تروریست اسلامی چون داعش و النصره، کوبانی را این روزها به مرکز توجه جهانی برده و ترس از الگو شدن اش در منطقه، از یکسو دولتها را به تکاپو و تحرکات کجدار و مریز انداخته مثل ترکیه که رزمندگان مدافع کوبانی را چون مخالفان خود تروریست دانسته و می گوید بگذار تروریستها تا می توانند از هم کشتار بگیرند؛ دولتی مثل سعودی با دلارهای نفتی اش پس از پیروزیهای سیاسی حوثی های شیعه و گروه « انصارالله » و شریک شدن اشان در قدرت، بلافاصله برای مقابله با آنها و نفوذ ایران، گروه « انصار داعش » را در یمن مسلح و سازمان می دهد و به مقابله اشان می فرستد و در همان زمان با برادران داعشی خود در عراق و سوریه اعلام همبستگی می کند؛ از سوی دیگر همراهی و همدردی میلیونی مردم منطقه از جمله ایران و جهان با کوبانی ها را همراه داشته و از اقصاء نقاط جهان نگاهها و عواطف و افراد آزادیخواه را چون جمهوریخواهان اسپانیا در جنگ با فالانژهای ژنرال فرانکو، برانگیخته و جلب رزم خود در راه آرمانهای والای انسانی خود و یک دنیای بهتر کرده است.
چاپ شده در شماره ۲۹۵ نشریه سیمره

بیان دیدگاه !

نام :