کد خبر : 15352
تاریخ انتشار : 15 دسامبر 2014 - 00:22
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 693 بازدید

تنهایی

محمدحسن شفیعی: تنهایی انسان خاموش در توالی رابطه ها در بی خوابی باکره ای خانه به دوش در گلوی خنیاگران آوازه خوان وآن زمان که تنهایی انسان به شکل انسانی برتن تن پوش زمان گام برمی دارد تا ناگفته های یک نگاه که نگاه می کند که رقص می زند در سرزمین مادران دوش خفته […]

images (1)

محمدحسن شفیعی:

تنهایی انسان
خاموش در توالی رابطه ها
در بی خوابی باکره ای خانه به دوش
در گلوی خنیاگران آوازه خوان
وآن زمان که تنهایی انسان
به شکل انسانی
برتن تن پوش زمان
گام برمی دارد
تا ناگفته های یک نگاه
که نگاه می کند
که رقص می زند
در سرزمین مادران دوش خفته
که امشب
کوچه ها
در بیداری این خواب
فردا
برایت چه سلام ها خواهند داد
به گشایش آوازی در تنهایی انسان !

دیدگاه ها

ناصر در گفته :

کذام تنهایی ؟
تو که در بی خوابی باکره ای می باشی !
تو که بر تن بنشاندی تن پوش زمان ؟
تو که رقص زنان با کوچه ها بیداری !
و میدانم که سلامی نیست
تو ……
مانند همیشه در خواب مانی !
مادران خفته دیری است
جوابی ندهند .

[پاسخ]

موسوی در گفته :

شعرهای آقای شفیعی واقعا تکان دهنده هستند ایشان به نظرم ابداع کننده سبک تازه ای در شعر نو می باشند

[پاسخ]

محمدی غ در گفته :

شعر بسیار زیبایی است

[پاسخ]

اصفهانی خرم آباد در گفته :

برقرار باشید

[پاسخ]

موسوی در گفته :

درود بر استاد شفیعی و دیگر شاعران شهرستان پلدختر

[پاسخ]

موسوی در گفته :

قلمتان پاینده

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :