زمانی سبزه رویی بوده…
۱ زمین مادر شده شیون شکفته چکاچاکی به پیراهن شکفته بهار آورده یک دامن گل سرخ هزاران «آریوبرزن» شکفته ۲ گل چشمه به مویی بوده شاید به دستانش سبویی بوده شاید همین سبزه که رویش می نشینیم زمانی سبزه رویی بوده شاید ۳ بیا ای کفش ها کودک بمانیم به فکر عیدی و قلک […]
۱
زمین مادر شده شیون شکفته
چکاچاکی به پیراهن شکفته
بهار آورده یک دامن گل سرخ
هزاران «آریوبرزن» شکفته
۲
گل چشمه به مویی بوده شاید
به دستانش سبویی بوده شاید
همین سبزه که رویش می نشینیم
زمانی سبزه رویی بوده شاید
۳
بیا ای کفش ها کودک بمانیم
به فکر عیدی و قلک بمانیم
ندیدم از بزرگی هیچ خیری
بیا تا آخرش کوچک بمانیم
۴
کشاورزند و داسی کهنه دارند
دو کفش بی کلاس کهنه دارند
خجالت می کشم از کودکانی
که سال نو لباس کهنه دارند
۵
فقط افتاده باید بود و فهمید
دهاتی زاده باید بود و فهمید
شبیه بچه ماهی های برکه
خدا را ساده باید بود و فهمید
شاعر: شهراد میدری