کد خبر : 22822
تاریخ انتشار : 16 نوامبر 2015 - 07:24
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 708 بازدید

من را اناری فرض کن

  یک روز سیبی بر سری افتاد و چرخی زد کشفی رقم خورد و جهان وارونه شد از بیخ نیرویی از جغرافیای دیگری آمد کفشی به پا کرد و‌‌ رها شد در شب تاریخ معشوقه‌ای با قلب خونین و گلویی تنگ پستانکی از شیر مادر در دهانش بود آغوش باز و بسته‌ای از خاک آن […]

مرتضا خدایگان

 

یک روز سیبی بر سری افتاد و چرخی زد
کشفی رقم خورد و جهان وارونه شد از بیخ

نیرویی از جغرافیای دیگری آمد
کفشی به پا کرد و‌‌ رها شد در شب تاریخ

معشوقه‌ای با قلب خونین و گلویی تنگ
پستانکی از شیر مادر در دهانش بود

آغوش باز و بسته‌ای از خاک آن پایین
در انتظار میوهٔ پر آسمانش بود

من را اناری فرض کن بر شاخهٔ تعلیق
من را اناری بین افتادن، نیفتادن

خود را زمینی فرض کن در باغ همسایه
من را دلی در ارتفاع در تو افتادن

پشت لبانت نظم و ترتیبی تماشایی ست
صد دانه یاقوت از تو و دل دادن از بنده

دندان و قندان از تو و دیوانگی از من…
جذبیدن و کشف از تو و افتادن از بنده


شاعر: مرتضا خدایگان

دیدگاه ها

حمیدرضا سوری در گفته :

درود بر استاد عزیزم مرتضای خدایگان عزیز…
شعرت آنچان روحی در آن دمیده شده که با خواندنش پرواز را حس میکنم…آمیغ شعرت رازی از زیبایی است و هر بار که قلم را بر صفحه ی کاغذ به رقص در می آوری گره ای از الهام مرتضا گشوده میشود…سبز باشی و مانا و قلمت تیز

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ چهارشنبه 18 نوامبر , 2015 11:41 ق.ظ:

درود بر حمیدرضا سوری عزیز …
سپاس از تو و مهربانی بسیارت …

[پاسخ]

م. کرمی در گفته :

(مرا اناری فرض کن در شعر ت
که با دلی آکنده از خون
آتش عشق به پا می کند.)
ذهن من منتظز واژه ایست که زبان شعر رو بازگو کنه
با خوندن شعرتون این واژه ها به به قلم اومد
م. کرمی
شعرتوت خیلی زیبا بود خسته نباشید

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ چهارشنبه 18 نوامبر , 2015 11:42 ق.ظ:

درود بر م.کرمی عزیز …
سپاس فراوان …

انار اما خون است …
خون قدسی ملکوت … (لورکا)

[پاسخ]

مرتضا خدایگان در گفته :

درود بر حمیدرضا سوری عزیز …
سپاس از تو و مهربانی بسیارت …

[پاسخ]

خسروی در گفته :

سیب و انار من هر

[پاسخ]

خسروی در گفته :

سیب و انار من هر دو را در دل زمین و تار یخ می بینم
مرسی شاعر عزیز ازشاعرانگیت

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ چهارشنبه 18 نوامبر , 2015 11:44 ق.ظ:

درود بر خسروی عزیز…
زنده باشی…

سیب میوه ی شهوت است
میوه ابوالهول گناه
چکاله ی قرن هاست که تماس با شیطان را حفظ می کند …
انار اما خون است …
ما قبل تاریخ خونی که در رگ ما جاری ست در آن است …

(لورکا)

[پاسخ]

پرويز گراوند در گفته :

شعر يا هر اثري از يك ژانر هنري، وقتي هنرست كه مخاطب را تكان دهد چون اين شعر.

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ شنبه 21 نوامبر , 2015 8:17 ق.ظ:

درود استاد جان …
سپاس بی مرز …

[پاسخ]

دانشجو در گفته :

باسلام
خارج از اشارات اساطیری و ادبی و زیبایی شناسی در فرم و محتوا که جای بحث دارد؛ فلش اغلب سروده های غیر مناسبتی آقای خدایگان به سمت نوعی تمجید از خود و خودشگفتی اشاره دارد که فارغ از خوب یا بد بودن یک ویژگی در سبک فردی شاعر محسوب می شود . موفق باشید.

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ شنبه 21 نوامبر , 2015 8:19 ق.ظ:

درود دانشجوی عزیز!
سپاس که هر باره ناظر و نظر دهنده ی ثابت نوشته های بنده بوده و ریزبینانه نگاه می کنید …
زنده باشید

[پاسخ]

رضا طولابی در گفته :

زنده باد مرتضای همیشه خوب . مهربانی هایت را همیشه به خاطر دارم. مانا باشی

[پاسخ]

مرتضا خدایگان پاسخ در تاريخ سه‌شنبه 22 دسامبر , 2015 11:30 ق.ظ:

درود بر آقا رضا طولابی عزیز…
دوست اندیشمند و دوست داشتنی …
زنده باشی جانا …

[پاسخ]

فاطمه در گفته :

بسیار زیبا بود،درودبرشما همشهری!!!!

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :