مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟!
حاجیعلی شرفی: جایگاه مدیریت درهر جامعهای نقش ویژهای دارد. هرچند علم مدیریت هنوز نتوانسته تعریف خود را از مدیریت ارائه کند و تاکنون تعاریف گوناگونی چه از نظر کلی و چه در سطوح دیگر به عمل آمدهاست، اما بنا به یکی از این تعریفها مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر وکارآمد منابع مادی و انسانی در […]
حاجیعلی شرفی:
جایگاه مدیریت درهر جامعهای نقش ویژهای دارد. هرچند علم مدیریت هنوز نتوانسته تعریف خود را از مدیریت ارائه کند و تاکنون تعاریف گوناگونی چه از نظر کلی و چه در سطوح دیگر به عمل آمدهاست، اما بنا به یکی از این تعریفها مدیریت فرایند به کارگیری مؤثر وکارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی،سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت ونظارت است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد.
مدیر حلقهی واسطه است بین کار کنان سازمان مربوطه و تحقق یافتن مطالبات سایر اقشار اجتماعی و از سوی دیگر، قوانین و مقامات ما فوق.
این نقش حساسیت شغل مدیریت را برحستهتر میکند. از دیگر وظایف مدیران شفافسازی و روان کردن امورات جاری مردم است. نگاه مدیریتی بایستی همراه سعه صدر و نوع دوستی و رضایتمندی افراد جامعه باشد ونه بیشتر در فکر رضایت بالادستها؛ در جوامعی که عزل ونصب مدیران بر اساس یک مکانیزم دموکراتیک نبوده و صرفاً مافوق تعین وتکلیف مینماید بهناچار رضایت مافوق بر رضایت مردم ارجحیت دارد؛ از این رو علاوه بر این که در بعضی از قوانین، حقانیت، صراحت وشفافیت چندانی دیده نمیشود عدم داشتن دانش و تخصص مدیریتی و یا به تعبیر امروزی نداشتن استعداد مدیر شدن، مشکلات را صد چندان میکند.
همچنین مبارزه با فساد از وظایف مدیریت است؛هر چند فساد کلمهای گوش آشناست، این کلمه به طور ناخود آگاه در ذهن خیلیها فساد مالی را تداعی میکند. در صورتی که علاوه بر فساد مالی ابعاد دیگری از فساد را هم میتوان برشمرد؛ از جمله: انجام کارهایی که برخلاف منافع عموم باشند، سودجویی وبهرهبرداری از مقام، ارائه آمارهای غیرواقعی برای رد گم کردن وانحراف افکار عمومی و یا حداقل برای رفع تکلیف، ترسو بودن، ریاکاری و دروغ گویی، ورود خودسرانه و بی ربط به حوزه کاری وشخصی دیگران، سلیقهای عمل کردن و دور زدن قوانین، عدم توجه به خرد جمعی، جابجایی مفاهیم ارزشی و ضد ارزشی، ایجاد تهدید و ارعاب آشکار و پنهان برای جلوگیری از ابراز عقاید و مطالبات آگاهانه، پنهانکاری و سوء استفاده از ناآگاهی وخلافکاری دیگران به جای آگاهیبخشی ومقاومت در برابر خلافکاری وحق کشیها و…
در دستگاههای نا کارآمد یکی از فعالیتهای مدیران تامین هزینههای تشکیلات خود با به کارگیری هر ترفندی از مردم است بدون توجه به اوضاع حاکم بر شرایط زندگی آنها، همچنین جابجاییهای بی مورد در زیرمجموعهها در راستای عقاید یا منافع شخصی و جناحی.
در این شیوه مدیریتی آنچه به حاشیه رانده میشود اساس حقوق شهروندی و منافع عمومی است به ویژه آن گاه که تفکیک مسئولیتها غیرشفاف وغیرقانون مند بوده و پاسخگوی اصلی همیشه در هالهای از ابهام قرار دارد.
این نوع مدیریت را میشود مدیریت کلنگی نامید، زیرا در انجام امور محوله و برخورد با بحران ها هم از نظر پیشگیری وهم از لحاظ مدیریت بحران چندان توانمند نیست ومدیریت بحران خود به بحران مدیریت تبدیل می شود.
نمونه اخیرش همین حادثه ساختمان پلاسکو تهران بود که منجر به جان باختن عدهای از آتش نشانان فداکار و سایر افراد در آن ساختمان شده و ملتی را در سوگ فرو بُرد. این فاجعه موجب خسارات مالی بسیار و دیگر تبعاتی شد که جبرانش به این سادگی حاصل نخواهد شد. دراین آتشسوزی شش درصد صنعت پوشاک کشور وبیش از سه هزار فرصت شغلی و حدود ششصد واحد تجاری یا به نوعی بیش ازهزار واحدـ چون خیلی از واحدها با تیغهکشی موقت در داخلشان دو واحدی شده بودندـ از بین رفت.
ساز وکار حاکم بر این مجتمع که از طبقه پنج تا پانزده تولیدی وبقیه طبقاتش محل انباشت وانبار پارچه و پوشاک و فروش بوده کاملاً به شکل سنتی بوده است. وجود چند حوزه کاری متفاوت در کنار هم آن هم به سبک سنتی خظایی بزرگ و غیر منطبق با شیوه علمی ومدرن امروزی است. از این روی باید پذیرفت که این آتش بی تدبیری، خود به آتشنشانانی نیازمند است.
درسی که از اینگونه بحرانها باید گرفت هشداری به مدیران و سایر کسانی است که به فردایی بهتر میاندیشند؛ زیرا تلمبار شدن مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، حاصل افکار عقبماندهای است که نیاز به تحولی بنیادی دارد.
در پایان، به این نکته باید اشاره نمود که تلاش و نوعدوستی آن دسته ار مدیران و کسانی که در خدمت به جامعه خویش کوشا بودهاند هیچگاه از خاطرهها زدوده نخواهد شد.
فعال مدنی
منبع: هفته نامه سیمره