کد خبر : 32427
تاریخ انتشار : 18 جولای 2017 - 19:56
نسخه چاپی نسخه چاپی
تعداد بازدید 1,210 بازدید

وعده ای که روی زمین ماند / از کتاب من حمایت مالی نشد

از آنجایی که انتظار میرفت که جناب شهردار همچون کارهای عمرانی کارنامه موفقی در امورات فرهنگی داشته باشد چرا که جزو وظایف اصلی شهردار محسوب می شود اما متاسفانه چنین نشد و آرزوی چندین ساله برای داشتن یک شهردار خوب و کاربلد بر باد رفت. در جایگاه یک نویسنده و شاعر و فعال اجتماعی نه […]


از آنجایی که انتظار میرفت که جناب شهردار همچون کارهای عمرانی کارنامه موفقی در امورات فرهنگی داشته باشد چرا که جزو وظایف اصلی شهردار محسوب می شود اما متاسفانه چنین نشد و آرزوی چندین ساله برای داشتن یک شهردار خوب و کاربلد بر باد رفت.
در جایگاه یک نویسنده و شاعر و فعال اجتماعی نه به خاطر بعد مالی بلکه به خاطر ظلم به فرهنگ و زیر ساختهای آن از شهردار محترم گله مندم به این دلیل که چرا به وعده ای که خودشان بدون هیچ لابی گری و اکراه من باب حمایت مالی از کتاب راز اسارت و راه نجات انسان در قرن ۲۱ داده اند آنهم به صورت مکتوب عمل نمی کنند و با تفویض اختیار به حسابدار زیرک و رند آن مجموعه شان و جایگاه نویسندگان را نا دیده می گیرند
با تشکر
بهروز پیری مولف کتاب راز اسارت و راه نجات انسان در قرن ۲۱

دیدگاه ها

فرهنگي در گفته :

تاجاي كه ماحسابدارشهرداري رامي شناشيم پول مفت به كسي نمي دهد

[پاسخ]

بهروز پیری پاسخ در تاريخ جمعه 21 جولای , 2017 10:10 ق.ظ:

فرهنگی عزیز ما پول مفت از کسی نخواستیم
نه از شهردار نه از حسابدار
شهردار خودش مصوبه شورا را امضا کرده که از ما حمایت کنه می تونست این کارو انجام نده

[پاسخ]

ناشناس در گفته :

سعید
ای بابا بعضی ها چه انتظاری از شهرداری دارن
چون به شما پول نداده دیگه شهرداری خوبی نیست
از یه فرهنگی نویسنده این حرف بعیده

[پاسخ]

بهروز پیری در گفته :

ما نه گفتیم و نه از شهردار انتظار داریم که پول مفت به ما بدهد آنهم مبلغ یک میلیون
ما میگوییم که حرمتمان به بازی گرفته نشود و پاس داده نشویم به این ور اون ور
اگر به ما نگویند که برو فلان روز بیا مگر ما ارث پدرمان از شهردار طلب کاریم که به آنجا مراجعه کنیم

[پاسخ]

محمد در گفته :

شهرداری اگه پول داشت پول کارگرها ی بیچاره رو که چند ماهه حقوق نگرفتند می داد .

[پاسخ]

بهروز پیری پاسخ در تاريخ جمعه 21 جولای , 2017 4:55 ب.ظ:

دوست عزیز من به شرایط شهرداری و امورات مالی آن آگاهی لازم را دارم روز اول هم به شهرداری مراجعه نکرده ام که از من حمایت بکند بلکه به دعوت یکی از دوستان شورا به آن نهاد مراجعه کردیم و مجموعه شورا هم لطف کردند و مصوبه ای را به تصویب رساندند که شهر دار محترم هم ان را امضا و دستور پرداختش را به حسابداری دادند ما نیز چون مصوبه به تصویب و امضا رسیده بود بر اساس قول و قرارهای واحد حسابداری به آنجا مراجعه کردیم که نهایتا به این نتیجه رسیدیم که شان و حرمتمان به بازی گرفته شده و گرنه من که طلب کار از شهرداری نیستم اما آنها میتوانستند یک بار به من بگویند که ما پولی نداریم به شما بدیم مراجعه نکنید تا بنده هم نه مراجعه کنم و نه گلایه درج کنم

[پاسخ]

وجدانی در گفته :

اقای پیری من به بگو مگوهای شماو شهرداری و به قول وقرارهای رد وبدل شده اتان کاری ندارم اما به این گیری که شما داده اید
وبلا درنگ کمک می خواهید کار دارم.دوست عزیز آنها که نمی خواهند تو هم نخواه.این مانند آنست که کسی به شما قول پذیرایی
داده و به آن عمل نکرده تو دیگر چاره ای جز سکوت و خویشتن داری نداری.چون عرض خود برده ای و زحمت دیگران داشته ای از طرفی
تا حالا چند کار فرهنگی از شهرداری دیده اید؟

[پاسخ]

بهروز پیری پاسخ در تاريخ یکشنبه 23 جولای , 2017 5:28 ب.ظ:

کاملا گفته شما درسته و میپذیرم

[پاسخ]

پیام نوروزی در گفته :

این که شهرداری کار فرهنگی نکرده و نخواهد کر متین و درسته، این اداره در انجام ابتدایی ترین وظایف خودش قصور می کنه. ولی اگه قرار باشه کار فرهنگی هم بکنه در دادن پول به شما و انتشار یک کتاب (اگه بشه اسمش رو کتاب گذاشت) خلاصه نمیشه تازه پرواضح است که اگه قراره کتابی چاپ بشه و یک نهادی دولتی هزینه اش رو به هر دلیلی پرداخت کنه باید اول از هر چیزی این کتاب داوری بشه دلیل نمیشه یک شخصی در شورا به دلیلی خودش رو مدیون شما می دونه و شهردار هم به دلایل معلومی خودش رو مدیون شورا بدونه و در نهایت این بده بستون منتج به دادن پول به شما (حروم کردن پول) جهت انتشار یک سری مطالب بی محتوا که احتمالا عامل تمام مصیبت های جهان رو بی مذهبی و راه علاج اون رو چنگ زدن به ریسمان ولایت و بازگشت به ارزشهای تشیع و اسلام می دونه.
جالبه که شما اینقدر طلبکار هستید. در سرزمینی که سایه آدم های کوچک بزرگ شد آفتاب در آن سرزمین در حال غروب کردنه دوست عزیز. باید به حال این مملکت گریست که اونقدر عرصه و جولانگاه خالی شده که یه شخص متوهم با خوندن چند کتاب و بافتن چند صفحه خودش رو نویسنده و شاعر و استاد معرفی کنه آدم یاد این شعر پر مغز فردوسی میفته
هنر خوار شد جادویی ارجمند/ نهان راستی آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز/ به نیکی نرفتی سخن جز به راز

[پاسخ]

تازه آبادی در گفته :

با سلام و درود خدمت دست اندرکاران محترم سایت وزین هومیان نیوز
من همچنین منتظر انتشار مطلب خودم در خصوص این پست می باشم. به نظرم حدود و خط قرم ها رعایت شده و اون نظر قابل انتشار است ممنون می شوم اگر آن را انتشار دهید

[پاسخ]

بیان دیدگاه !

نام :