پاسخ علی اصغر اسفندیارپور به اسماعیل دوستی
پاسخ علی اصغر اسفندیارپور به اسماعیل دوستی برادر محترم جناب آقای اسماعیل دوستی- سلام علیکم: اجازه بفرمائید بعنوان “ذکر” ، چند نکته کوتاه و اثباتی یادآوری شود هر چند ممکن است با سیاست و عرف جاری مطبوعات همسویی نداشته باشد و ان شاءالله تصور عصای نصیحت به دست گرفتن از آن استنباط نشود. 1- آقای […]
پاسخ علی اصغر اسفندیارپور به اسماعیل دوستی
برادر محترم جناب آقای اسماعیل دوستی- سلام علیکم:
اجازه بفرمائید بعنوان “ذکر” ، چند نکته کوتاه و اثباتی یادآوری شود هر چند ممکن است با سیاست و عرف جاری مطبوعات همسویی نداشته باشد و ان شاءالله تصور عصای نصیحت به دست گرفتن از آن استنباط نشود.
1- آقای مومنی مجددا” در صدد جوابیه بر آمده و به تعبیر خودشان ؛ ریز و درشت را مطرح کنند که ضمن مخالفت، عرض کردم :
این نوع مباحث فی مابین مخصوصا جدل بین حضرتعالی و آقای دوستی، ره بجایی نمی برد زیرا بر اساس تعلیمات قرآن و سخن عارفان دنیا در مقابل آخرت، دنیایی کدر و مه آلود می باشد، بدیهی است در فضای کدر حقایق را می توان به آسانی قلب و وارونه جلوه داد.
در تاریکی شب ، فلز قلب و بدلی با طلای ناب فرقی ندارد لذا “قلب” خود را با زر برابر دانسته و به او پهلو می زند که حقیقت اصلی من هستم نه شما. از طرفی طلا منتظر می ماند که روز روشن فرا رسد و با زبان حال به او می گوید بمان تا روز آید و قضیه فاش شود.
قلب پهلو می زند با زر به شب / / انتظار روز می دارد ذهب
با زبان حال، زر گوید که، باش / / ای مزور، تا برآید روز فاش
جالب است که قرآن کریم از این اختلافات آشکار و پنهان به کرات خبر می دهد.(1)
در قرآن آمده است که در روز قیامت نمی توان دروغ گفت، نه اینکه با اراده دروغ نمی گوییم، بلکه نمی توانیم دروغ بگوییم چون، همانند شیشه های بلوری تا اعماق جان انسان آشکار و شفاف است (یوم تبلی السرائر) در صورتیکه در دنیای کدر می توان دروغ گفت ، به تعبیر عامیانه دروغ گفتن در این دنیا فیوز ندارد که بپرد..
2- چه بخواهیم و چه نخواهیم به گواه و اعتراف صاحب نظران سیاسی-اجتماعی در هیچ برهه زمانی اتحادی این چنین میمون و مبارک بین قاطبه مردم و جوانان در منطقه آن هم بر مبنای رشد فکری و تمرین و ارتقاء دموکراسی، با سازوکاری مدنی بوجود نیامده که نه تنها سرآمد استانی بلکه نمونه ای کشوری ایجاد شده بود و شاهد این مدعا انتقال حدود پنجاه هزار رای از فردی به فرد دیگر در ظرف زمانی کمتر از یک هفته می باشد.
این حرکت دو نکته را به بنده و حضرتعالی متذکر می شود ، یکی اینکه امروز در “عصر انفجار اطلاعات”و فضای باز سیاسی زندگی می کنیم و دیگر آنکه باید بدانیم زمان قهرمان و قهرمان پروری رخت بربسته و خاک بشر دیگر اسطوره پرور نیست. امروز در مقابل عقول رشید مردم مخصوصا نواندیشان فرهیخته این مقوله جایگاهی ندارد.
3-چه بخواهیم و چه نخواهیم فرج اله مومنی روستایی یک واقعیت است، همانطور که حضرتعالی هم یک واقعیت می باشید.
مومنی فردی است برخاسته از یک خانواده شناخته شده و خوشنام با بهره هوشی بالا که شما پیشینه ایشان و خانواده اش را از بنده بهتر می دانید، از ویژگی های شخصیتی اش صداقت، شجاعت و خدوم بودن است. او همرزم برادر شهیدش بعنوان آرپی جی زن، در خط مقدم جبهه، رزمنده ای دلاور و فداکار بود و صد البته امروز هم در خدمتگزاری به مردم رنجدیده آن دیار حریصانه عشق می ورزد. بنابراین بکار بردن تعابیری مثل حسود، کاذب، انحصارطلب و… به فردی که عمری صادقانه در خدمت نه تنها مردم بلکه زمینه ساز آرای جنابعالی، آقای سوری، بنده و… بوده هم بار حقوقی دارد و هم در شان حضرتعالی نمی باشد. شاید جرم نا بخشودنی ایشان ثبت یک بار کاندیداتوری در پرونده شان باشد آن هم با هزاران اما و اگر، از جمله مخالفت شدید حضرتعالی با ایشان!
در مورد مسئله مالی، مستحضر هستید خانواده پدری ایشان قبل از انقلاب و ابتدای انقلاب در مقایسه با دیگران نسبتا متمکن زندگی می کردند ولی اینجانب جهت تنویر افکار عمومی شهادت می دهم در حال حاضر معاشی ساده، متعارف و همسطح مردم معمولی دارند و اگر بخواهند مشکل مالی خانواده شان را حل کرده و ادای قرض نمایند وضعی پایین تر از این خواهند داشت. برادر قاضی شان که در صداقت قضایی نقطه کوری ندارند بعد از 30 سال خدمت نتوانسته است یک واحد ساختمانی در تهران و یا جاهای دیگر داشته باشد! برادر دیگر که متاسفانه مورد بی مهری شما قرار گرفته چهره ایست ملی، با صداقت، شجاع و در عین حال اهل تحلیل و منتقد که با توجه به حکم قضایی تاوانش را هم پرداخته است و امروز با سرافرازی زندگی می کند. اینجانب اطلاع موثق دارم از مراکز علمی سیاسی خارج از کشور به کرات دعوت می شوند ولی علاقه به نظام و مملکت را بر رفاه شخصی ترجیح داده و جواب رد می دهند. بنابراین جملاتی مثل، تحریم انتخابات (ایشان در همان زمان در ستاد یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری مسئولیت و فعالیت داشتند)، به کام اصولگرایان کار کردن و … نسبت به ایشان نهایت کم لطفی است. انتظار می رفت با توجه به لرستانی بودن او حداقل تعصبی نشان می دادید!! و اما برادر شهیدشان که امروز از او نه نامیست و نه نانیست و نه نشانی، به گواهی همرزمان همراهش قبل از عروج و شهادتش در رویارویی بعثیون متجاوز فریاد مرگ بر صدام و درود بر امام خمینی سر می دهند (فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما).
4_ جناب آقای دوستی، قلم و زبان شمشیر دو لبه ای هستند که از هر دو طرف برندگی دارند. مثلا در تقابل حرف شما که می فرمایید شما چکاره استان هستید که دخالت می کنید؟ ایشان هم ابراز می دارند، چگونه است مدیران استان را به خود منتسب کردن، با آقای مقیمی در مورد فرماندار معزول لابی کردن و … بر شما منع نیست ولی بر دیگران نامشروع و ناخوشایند است! در صورتی که لابی گری جهت انتصاب مدیران توسط احزاب، گروه ها و شخصیت های سیاسی در کشور ما امریست مرسوم. اگر بناست دخالت نشود برای همگان است حتی نماینده مجلس هم حق دخالت در عزل و نصب ها را ندارد. ایشان باید وظیفه قانونگزاری را انجام داده و نظارت کلان کشوری داشته باشد.
نکته دیگری که همواره مرا رنج می دهد و دوست دارم در موقع مقتضی اینجانب را قانع فرمایید این است که هر بار در جلسات عمومی و خصوصی ای که با هم داشتیم یادآور می شوم که در انتخابات شما، با اینکه خود در حوزه دیگر کاندیدا بودم ولی با سرعتی ملایم همراه مردم برای پیروزی تان تلاش کرده و فرج مومنی و مرحوم جانمحمد با کوششی مضاعف کار می کردند ولی باز هم در نوشتار وگفتارهای تان تکرار می فرمایید اینان با من نبودند! هرچه فکر می کنم علت این تبری را نمی فهمم!!!
5- و بالاخره چه بخواهیم چه نخواهیم مردم رنجدیده کوهدشت بعد از انقلاب تا کنون در حوزه سیاسی حداقل 2 مقطع تاریخی تلخ را تجربه کرده اند:
الف) سه بار ابطال انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره دوم و سوم:
آری سه بار آرای گرم و پراحساس مردم این سامان مقبول شورای محترم نگهبان نیافتاد که جنابعالی هم در آن برهه شریک غم مردم بودید. متاسفانه از این نظر هم رکورد کشوری را برایمان ثبت کردند، یعنی هیچ حوزه انتخابیه ای از کشور این چنین دچار معضل سه بار ابطال انتخابات قرار نگرفت تا جائیکه در دور سوم مجلس شورای اسلامی در کشور تنها شهرستانی که از نعمت نماینده محروم گردید، کوهدشت بود.
ب) مقطعی که خیلی اسف بار تر می باشد، غارت آراء مردم در انتخابات مجلس در هفتم اسفندماه سال 1394 بود؛ به اعتراف ناظران اعم از مخالف و موافق، در مقابل چشمان حیرت زده ده ها هزار نفر مرد و زن آن هم در روز روشن، به تعبیر مقام معظم رهبری حق الناس را به تاراج دادند.
امروز در هر دادگاه و محکمه قضایی حاضر شویم با قطعیت تام تمام به سبک و سیاق ریاضی که گالیله در محاکم کلیسا از حرکت زمین دفاع کرد، اعلام می داریم:
“ای زمین تو متحرک هستی، و ای آراء مردم کوهدشت و رومشکان به تاراج و غارت رفتی!!!!”
توصیه ای اخلاقی:
در پایان به عنوان برادری که از نظر سنی تجربه ای هر چند اندک بیش از شما دارد، توصیه ای موکد دارم. اگر سودای هدایت و رهبری منطقه در سر دارید و می خواهید در قالب یک چهره ملی انجام وظیفه نموده و فعالیت سیاسی را در کنار رفاه شخصی داشته باشید باید اسباب و ابزار آن را هم تحصیل فرمایید.
یا مکن با پیل بانان دوستی // یا بنا کن خانه ای در خور فیل
یکی از اساسی ترین صفت در این مولفه، بزرگواری، صبر و شرح صدر می باشد(الم نشرح لک صدرک). این امر آنقدر از اهمیت برخوردار است که در فرهنگ و معارف ما آن را بعنوان سر در بدن تشبیه کرده اند.
صبر و امید و فداکاری و ایمان درست / / چون به هم دست دهند سد سکندر شکنند
برادرم اگر قبول بفرمایید شروع این مباحث و نامه نگاری ها از بهمن ماه 1393 توسط حضرتعالی آغاز گردید در آن مصاحبه ضمن این که خودرا در صدر نشانده و ماها را متهم به تندروی کرده و دیگران را مورد بی مهری قرار داده بودی که این موضع با مقوله صبر و هدایت جامعه همسویی ندارد.
خداوند به همه ما توفیق شفاف بودن در دنیای کدر و رستگاری در آخرت عنایت فرماید تا ضمن حفظ آبروی انسان ها که از کعبه مقدس تر است، بیش از این بر روی آتش بر افروخته آن سامان نفت نریزیم.
—————————————————————
(1) و لا یزالون مختلفین (در دنیا اختلاف ها همچنان ادامه دارد) سوره هود آیه 118
لا تخفی منکم خافیه (در قیامت هیچ چیز از شما مخفی نمی ماند)
سلام حاج آقا .اگرنمي شناسي من معرفي مي كنم .نامش علي اصغر اسفنديارپورومعروف به اسفندياري است.معلم بود.ايدئولوگ بود.محبوب همه مردم بخصوص قشرجوان.پاسداربود.قدرتمنددر دو جبهه فزهنگي ونظامي باضدانقلاب ومتجاوزخارجي مي رزميدلباس سبز بي درجه سپاه را مي پوشيد همان لباسي كه روزي طبق وصيت شهدا با نعش آنها بخاطرقداست وتبركش درمرقدشان دفن ميشد.فزمانده بودقاري قرآن بودودرغياب روحاني پيشنماز مي شدوچه نمازهاي بي ريايي درمغرب وعشاي مسجد صاحب الزمان .عج.دريادماودفترخاطرات شهدا مانده.مردخدابود.عادتي داشت كه پست قبول نمي كردمسجدومدرسه پايگاهش بود.سپاه وجبهه راهم اضافه كرد.وچه منفورندآنان كه براي كسر شان اين يكي به كت سپاه كاپشن اسرائيلي گفته اند.عزيزخدا عزيزمردم هم بود بي استفاده از(ز.ز.ز)منتخب مردم شدوشدوشد.ولي عرضه جمع كردن پوووووول نداشت لباسش ورفتارش وحتي لهجه اش راتغيرندادتحليل گران او رامسبب اخراج هواداران لنين ورجوي اف معرفي نموده اند عنقريب كه براي حق انان برعليه حاجي وكيل بگيرند.ولي حاج آقا هرچه بگم نمي توانم يك درهزار ديانت صداقت شجاعت ويكرنگي ومردم مداري اورا بيان كنم .حاج آقا اواصالت ونجابت دارد كم گو وحقگوست.زحمت بكش خودت تحقيق كن كيست.
[پاسخ]
گلی ما بین پاسخ در تاريخ یکشنبه 24 آوریل , 2016 6:23 ق.ظ:
وت کاسمسا وکوه مچی وت و پی کاسمسا
[پاسخ]
آيننه پاسخ در تاريخ دوشنبه 25 آوریل , 2016 1:21 ق.ظ:
احسنت كه درك كرده اي بيانت احتياج به گلي مابين دار ي چون بي اين نكته ارتباط شمابا خارج برقرارنميشه.
[پاسخ]
خدا وكيلي پاسخ در تاريخ جمعه 29 آوریل , 2016 2:17 ق.ظ:
خدايا بازتو وكيل وشاهدي دراين ساعت 4صبح مورخ10ارديبهشت كه برخلاف اين كاسه بدست ومنتظر كاسمساي همسايه چشمم جزبه لطف بي منت حضرتت به فرد ديگري نظر نداشته.بارالها دكتربيرانوند اين تنها اصلاح طلب لرستان را پيروز وسربلند فرداي صندوق آرا گردان چون دوذي كه از ميز تهران بلندشد.خيلي هم سفيد نبود دربين طراحان ……….هم بود.اميد تويي كه همه خيري
[پاسخ]
ناشناس پاسخ در تاريخ یکشنبه 24 آوریل , 2016 7:52 ق.ظ:
احسنت پاينده باشين.
[پاسخ]
ابوالفضل مابین پاسخ در تاريخ یکشنبه 24 آوریل , 2016 11:25 ق.ظ:
من که متوجه نشدم منظورت چی بود خداوکیلی؟!
[پاسخ]
خوشحال پاسخ در تاريخ یکشنبه 24 آوریل , 2016 11:26 ب.ظ:
جناب ابوالفضل فقط خواستم به كساني كه فكر مي كنند ما /متوجه /نبوديم حالي كنم ما اهل /توجه/بوديم.به زبان ساده وخودماني.بنده باقسم به پير و پيغمبر وباباي بزرگ يا بازور گرز نمي توانم ثابت كنم نويسنده پاسخ يعني جناب ابوالفضل مابين سوادخواندن ونوشتن نداردبه دودليل روشن.1خوانده ومتوجه نشده است 2.يك خط راست پاسخ نوشته است .پس خواندن ونوشتن تو هم ولايتي خدا وكيلي خوبم چون نمودواثرخارجي دارد.درعلم منطق جزء بديهيات بحساب آورندواحتياج به صغري.كبري ندارد….ابوالفضل نگهدارت
[پاسخ]
ناشناس پاسخ در تاريخ سهشنبه 26 آوریل , 2016 8:57 ب.ظ:
باخت شرف دارد به این بردن
[پاسخ]
علی پاسخ در تاريخ سهشنبه 26 آوریل , 2016 9:04 ب.ظ:
جناب خداوکیلی خداوکیلی یک چیز را از قلم انداخته ای قلع. و قم ونان بری جوانان بی گناه در دهه شصت و هفتاد به آخرت زیاد اشاره کرد ه است چه جوابی برای گفتن دارد
[پاسخ]
خوشحال پاسخ در تاريخ چهارشنبه 27 آوریل , 2016 1:10 ق.ظ:
سلام بر علي آقا.بزرگوار آنكس كه تو به حبش مسمي بنامش گشته اي يعني مولي التقين.ع.براوج تمام ارزشهاي بشري قراردارد.يكي ازاوص اوصاف مولادرعالم خاكي (عدل)اوست درتمام امور وما كه مفتخر به شيعه ي علي.ع.هستيم مجاز به تهمت وهتك حرمت ديگران نمي باشيم به ويژه شما كه مسمي به اين اسميد.حقير چون تقريبا همسن هردوطرف هستم رفتار اجتماعي وسياسي وكاريشان رادرظاهر شاهد بوده ام وبعلت كوچكي كوهدشت دررمان پيروزي انقلاب كه فقط يك دبيرستان داشت مسائل پشت پرده هم خيلي سري نمي ماند.خدارا باز گواه و وكيل مي گيرم دركامنت تعريف از اسفندياري غلو كه نكردم هيچ كوتاهي هم كردم وباوجود نام مستعاردوست نداشتم بندكان خدا برداشت گزافه گويي ازسخنانم داشته باشندآنچه كه گفته ام رفتاريست كه تمام هم نسلانم ديده اندواگرنمي ديدم كسانيكه روزي من نوعي را بجرم اينكه قبل ازنام اسفندياري حاج آقايش رانگفته ام يا فبل از نام شريعتي كلمات شهيددكترراگفته ام ازخط اسلام وانقلاب خارج نمي دانستند.وامروز بقول خودمان (ازصيقه سري)اسفندياري بنام وناني رسيده اندپارا ازگليم انتقاددرازتر كرده ودارند درحق ولينعمت خودظلم روا مي دارند لزومي نبودكه واردماجرا شوم.امادرموردنان بري واخراج (قلع وقم شما)جوانان ديار اطمينان دارم كه اولا 90درصداطمينان ندارم اسفنديار ي دخيل بوده چون مستندي نديده ام ودرشب نامه هاي دهه 60و70كه بوسيله گروهك هامنتشرمي شدباوجودحملات تندحاج اسفندياري درمجالس وسخنراني هايش به همه (ايسم ها به قول خودش)بازنام ايشان نبود.درثاني عزيزي كه دلت براي نان بريده ها مي سوزد راهش اينست كه ازكسانيكه امروزصاحب قدرتند بخواهي كه نان را به سفره هايشان برگرداند همانطور كه اقاي امامي درزمان نمايندگي ومرحوم جانمحمددردوره مسئوليت درآموش وپرورش اينكار راانجام دادند.ثالثانسل جوان بخصوص نسل سوم خيلي اهل تحليل ومنطق هستند.تحقيق كنيد زمان وشرايط وشور انقلاب چطور بوده وباتوجه به تشكيل (جمهوري اسلامي )اخراجي ها چه كساني بودند.—-تعدادي اخراجي مثلاماركسيست كه توبه كردندوبه كاربرگشتندچون ميشناسم نه ماركسيزم بودند ونه دربرگشتن نمازشب خوان شدند فقط شوروانرژي جواني بودتاجاييكه بجه مسلمانها هم اسم عوض مي كردندهوشنك تبديل به سجادمي شدوريش كلنگي مي گذاشتن وعلوم اسلامي اغلب ما وآنها دريك سطح بود.ساواكي ومعتاد اخراجي هم بود—آري چنين بود فرزندم بنده دوياداشت مكتوب دراين مورداينكه اسفندياري مسئول اخراج ونان بري بوده درسايتهاي مجازي ديده ام يكي نوشته آقاي دوستي درجوابيه به مومني.ودومي نوشته مقاله مانندي ازآقاي د-محمدي كه حتي به دكتررضا بهرامي اين فرهيخته آزادانديش –كه همنامت علي .ع.نگهدارهردونفرتان باد—گرا داده بود پدرت را اسفندياري ها اخراج كرده اندتوچرا اينطورمي انديشي و اصلاح طلبي از كوراني فرو محمدآزادبخت حمايت مي كني درنوشته ها مستندي برنان بري ومسئول بودن اسفندياري نبود اگردارند بربلندي هنجس بگذارندتا همين جوانان وكيل انها شوند.براي احقاق حق/.درضمن اگرجناب دوستي اين جوانان مستعدوآگاه را با توجه به تخصص بالايي كه دارندمشغول به كاركندبي شك كاريست كه پاذاشي دنيوي واخروي دارد/استادآزادبخت جواب كامنت (قلع.وقم)است درج نكردنش ظلم به مظلم است.
[پاسخ]
بشنو پاسخ در تاريخ چهارشنبه 27 آوریل , 2016 4:45 ب.ظ:
جواب تقديم گرديد.بعلت خراب شدن پل كشكان كه طبق رسومات بعدازهفت اسفند تاريخش را ازساساني به دوران قجر آغامحمد خاني تغييردادنددير مي رسد.
[پاسخ]