یار خوش سیما
بهروز پیری: گل واژه ی شعر ترم چون گل به کارت پرپرم///نارد رمق کلکش دلم چاک گریبان میدرم شوخ است و نرگس چشم او حیران رویش ماه نو///طعنه زند خورشید را آتش درون پیکرم خشکیده لبهای بهار ای ابر خوش باران ببار////نامت بهاران میکند سبزه ی زنخدان گوهرم دل بو کند بوی تو را بر […]
بهروز پیری:
گل واژه ی شعر ترم چون گل به کارت پرپرم///نارد رمق کلکش دلم چاک گریبان میدرم
شوخ است و نرگس چشم او حیران رویش ماه نو///طعنه زند خورشید را آتش درون پیکرم
خشکیده لبهای بهار ای ابر خوش باران ببار////نامت بهاران میکند سبزه ی زنخدان گوهرم
دل بو کند بوی تو را بر گرد این ماتم سرا///رخت سیاه شب زده حلقه چو گیسو بر درم
سیلاب طوفان دیده ای یا در بیابان رفته ای ///گاهی زشوقت سیل و گه خار مغیلان یاورم
چون آدم اندر باغ گل از عشق فردوست چو مل///کردی هبوط از باغ دل رفتی چرا ای دلبرم
فرمان بده تا بشکنم عهدی که باید نشکنم///پیمان اگر بندد بهشت من یک نگاهت میخرم
زنجیر زندان برگشا ای یار خوش سیمای ما///دوزخ اگر وصلت بود تا قعر چاهش برپرم
چون آدم اندر باغ گل از عشق فردوست چو مل//کردی هبوط از باغ دل رفتی چرا ای دلبرم
تحت تاثیر غزلیات شمس این کار سروده شده
[پاسخ]
بهروز پیری پاسخ در تاريخ دوشنبه 29 ژوئن , 2015 2:35 ق.ظ:
سلام مصطفی جان
باور بفرما نزدیک یک سال است که میخواهم کتاب غزلیات شمس را تهیه کنم هنوز موفق نشده ام
حتی یک غزل از این کتاب هم نخوانده ام
[پاسخ]